و امثال آنها بر زمامدارانى حمل شود كه براى حفظ حكومت و بقاى شهوات خود ظواهر اسلامى را احترام ميكنند هرچند در عمل فاسبق باشند، ولى زمامداران فاسد و فاجر امروزى كشورهاى اسلامى كه تا حدى در اول كتاب چهره آنان شناخته شد و دين را خرافى ميدانند مشمول اين روايات نيستندو نبايد مسلمانان متدين در فهم اين‌گونه روايات گمراه شوند و پيروزى زمامداران بى‌دين و دشمنان خدا را بر خود لازم بدانند و الله العالم.

دلايل وجوب مبارزه‌

1- خاصيت اجتناب‌ناپذير رژيمهاى غير اسلامى انحراف نسل جوان و محصلين (دانش‌جويان و دانش‌آموزان) مدارس و دانشگاه از دين و دور شدن از عقايد اسلامى ميباشد، اين ارتداد اگر درباره اكثر جوانان صحيح نباشد در حق عده كثيرى از آنان نبايد قابل انكار باشد. در كدام كشور اسلامى جوانان تحصيل‌كرده بى‌دين و ضد دين وجود ندارند؟ در كدام كشور احزاب غير اسلامى وجود ندارد، در كدام كشور اسلامى حزب كمونزم فعاليتهاى مخفى با آشكار ندارد آيا دولتهاى باصطلاح مترقى و پيش‌رو كشورهاى اسلامى! سوسيا- ليست نيستند؟ آيا ماركسيزم با اسلام قدر جامع دارد؟

اگر مطالب بالا را قبول داريم طبعا باين نتيجه ميرسيم كه رژيمهاى فعلى در كشورهاى اسلامى فتنه هستند و باعث بيدينى جوانان، خواه بنوعى از زور (در رژيمهاى سوسياليستى) و خواه- بترويج بى‌بندوبارى و استقبال از غريبها (در رژيمهاى پيرو- امريكا مثلا) و الفتنة اكبر و اشد من القتل فتنه بزرگتر و سخت‌تر از كشتن است». و مفتن بدتر از قاتل،! و قاتلوهم حتى لا تكون فتنة و يكون الدين (كله) لله.

2- مبارزه براى دفع و رفع منكرات، قتال فى سبيل الله است كه بفرمان قرآن واجب است‌ وَ قاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‌ (بقره 244). لكن ممكن است بر اين استدلال اعتراض شود كه اگر باطلاق آيه عمل شود لازم آيد كه براى‌