نام کتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 7
مقصد اول: توحيد وجودى
توحيد
وجودى عبارت از يكى بودن واجب الوجود است و اينكه در ميان همه موجودات تنها يك
موجود است كه وجوب او واجب و ضرورى بوده و از موجودا ديگر به وجود نيامده و علت و
سببى ندارد، و ايجاد كننده همه موجودات است.
شرك
در اين مقام اين است كه خيال شود دو يا چند واجب الوجود در حلقهى هستى تحقق دارند
و معلوم نيست كه در ميان طوايف و دستهجات گوناگون بشرى، دستهاى به اين چنين شرك
معتقد شده باشند و مىشود كه ادعا شود كه اين بحث عقلى از دستبرد جاهلان و اديان
باطله در حريم علم محفوظ ما شده است.[1]
به
هر حال دانشمندان معقول بر آن اتفاق نظر دارند و دلايل عقلى به آن حكم مىكند. تنها
شبههاى كه در در كتب فلسفه در اين مقام به عنوان احتمال ذكر شده است قول ابن
كمونه است،[2] كه مرحوم سبزوارى آن را چنين
نقل نموده است:[3] «لِمَ لايجوزُ أن يكونَ هناك
هويّتانِ بسيطتانِ، مجهولتا الكُنهِ، مختلفانِ بتمامِ الماهيّةِ، يكونُ كلٌّ منهما
واجبَ الوجودِ بذاتِهِ، و يكونُ مفهومُ واجبِ الوجودِ منتزعاً منهما، مقولًا
عليهما قولًا عرضيّاً» يعنى چرا ممكن نباشد كه دو شخصيت بسيط و بىجزء كه حقيقت
آنان مجهول باشد و به تمام ذات خود مختلف و متباين باشند تحقق نداشته باشند، كه هر
كدام واجب الوجود بالذات باشند و مفهوم وجود از هر كدام آن دو انتزاع و بر آنها
حمل شود.
[1] ازليت پارهاى از اشياء كه از
بعضى از مجوسىها نقل شده است اعم ا زوجوب و ضرورت وجود است و شايد گوينده آن به
فرض صحت نقل- به ضرو. رت وجودى آن معتقد نبوده است و تنها به قدم آن معتقد بوده
باشد.
[2] شيرازى در الهيات اسفار مى
گويد: اين شبهه را اولا صاحب اشراق( سهروردى) در مطارحات تصريحا، و سپس در تلويحات
به طور اشاره ذكر كرده است و بعداً ابن كمونه كه بعضى از كتب سهروردى را شرح كرده
است شبههاى مذكور را بيان داشته و شبهه به اسم او مشهور شده است. به هر حال معلوم
نيست كه ابن كمونه به آن معتقد باشد و ظاهرا آن را به عنوان احتمال ذكر كرده است،
ولى ملا سعد در شرح عقايد عمر نسفى كلامى از عبد الحميد و پيروان او نقل كرده كه
بسيار خطرناك است و در مقصد سوم مى آيد.