responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت نویسنده : ناشناخته    جلد : 1  صفحه : 66

بنا بر اين فتواى پسر عبد الوهاب باطل مى‌شود و حتى در فرض دوم نمى‌شود حكم به حرمت داد و سفر براى ساير مساجد را حرام دانست، بلكه آن را بايد بر كراهت حمل نمود؛ در صحيح بخارى و صحيح مسلم و غيرهما آمده است كه پيغمبر (ص) هر روز شنبه پياده و سواره به مسجد قبا مى‌آمده.

فصل چهارم: شفاعت خواستن‌

از نظر عقلى لزومى براى شفاعت وجود ندارد؛ زيرا خداوند از يك طرف عالم و محيط به همه امور و قادر به هر چيز است و از طرف ديگر عادل و ارحم الراحمين است و قرآن هم مبين همين امور است؛

أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ .. (الزمر: 36)؛ آيا خداوند كفايت بنده‌اش را نمى‌كند.

وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي .. (البقرة: 186)؛ و زمانى كه بندگانم از تو مرا سوال كنند، همانا من نزديك هستم و خواهش خواننده را اجابت مى‌كنم، وقتى كه مرا بخواند، بايد استجابت كنند مرا و به من ايمان آورند.

قُلْ لِلَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ .. (الزمر: 44)؛ بگو شفاعت همه‌اش براى الله است و براى اوست مالكليت آسمان‌ها و زمين.

ولى قرآن حق شفاعت را براى بعضى از بندگان خود عطا فرموده است كه انكار آن كفر يا جهالت است و بايد آن را به عنوان يك حقيقت پذيرفت:

1- لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً (مريم: 87).

2- يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلًا (طه: 109).

3- وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ‌ (سبأ: 23).

4- مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ‌ (البقرة: 255).

بنا بر اين آيات شريفه كسانى كه خداوند به آنان اذن شفاعت ميدهد و در پيش خدا عهد گرفته‌اند شفاعت مى‌كنند و شفاعت آنان نافع واقع مى‌شود، و مسلمان حق اعتراض بر خداوند را ندارد و حتما بايد به صحت آن معتقد گردد. بعضى از دانشمندان عالى‌قدر مى‌گويند: روايات از طريق شيعه و سنى به حد تواتر رسيده است و متقى هندى بيشتر از 80 روايت را در جلد هفتم كنز العمال نقل كرده است.

در اين جا فقط به يك روايت كه از طريق شيعه و سنى وارد شده است اكتفا مى‌كنيم:

نام کتاب : توحيد اسلامى و نظرى بر وهابيت نویسنده : ناشناخته    جلد : 1  صفحه : 66
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست