در
بيان افراد و اصناف گوناگونى كه مىشود آدمى را وسوسه كنند و از راه راستش بيرون
كنند مىشود سه صنف را ذكر كرد:
(اول)
زوجه كه به اساس احساسات زنانه مرد را وسوسه مىكند براى تهيه مصارف غير لازمى و
لوازم آرائشى از راه قناعت و حلال بيرون رفته به وسائل غير مشروع دست بيازد و اين
كار زياد اتفاق مىافتد (انّ كيدكنّ عظيم) مرد با احساس مسئوليت نفقه زن و اولاد
بايد براه حرام نرود و شرافت خود را در كسب مال مراعات نمايد.
(دوم)
آمرين رسمى كه كارمندان زيردست خود را بحرام تشويق و يا مجبور كنند و مؤمن بايد
فرمان و زورگويى هيچكسى را در معصيت خالق نشنود و عظمت پوشالى و دروغين آمرين
كلّهپوك فاسق را در مقابل عظمت لايتناهى خداوند بحساب نياورد و حتى فرمان پدر و
مادر را نيز كه مخالف دستور شرعى باشد نپذيرد.
و
همان كارى را كه در مقابل وسوسه شيطان جن مىكند در مقابل شياطين انس نيز انجام
دهد، يعنى بخدا پناه ببرد.
(سوم)
رفيقان كه اخلاق آنان در سرنوشت آدمى تأثير دارد و بسيارى از جوانان به وسوسههاى
رفيقان بد خود گمراه مىشوند، لذا بايد مؤمن- خصوصا در دوره جوانى خود- از وسوسه
رفيقان خود برحذر باشند و اساسا افراد بد را رفيق نگيرند و جز با صالحان نشست و
برخاست ننمايند.
رفيقهاى
انسان بايد متديّن با عقل و كمال باشد كه بمعنويت او كمك كنند نه احمق و فاسق كه
سبب تباهى دين و دنياى او گردند و اين موضوع بسيار بسيار مهم است كه بايد درباره
آن كتاب جداگانهاى تاليف كرد. نگارنده از بين تمام روايات معتبرة السّند دو روايت
را در اينجا نقل مىكند: