لا
يذوق المرء عن حقيقة الايمان حتّى يكون فيه ثلاث خصال: الفقه فى الدّين و الصّبر
على المصائب و حسن التّقدير فى المعاش.
يعنى
مرد، حقيقت ايمان را نمىچشد تا در او سه خصلت نباشد دانائى در دين، صبر بر
مصيبتها و اندازهگيرى نيكو در زندگانى (جمع و خرج او متناسب باشد).[1]
نظر
آخر به سوره و العصر:
بسيار
اشتباه خواهد بود كه ما بوجود خود بعنوان يك موجود فيزيكى نگاه كنيم و يا انسان را
همچو سائر انواع حيوانات ارزيابى كنيم كه دائره حركات و سكنات او را تا مرز شكم و
عورت مىرود بدانيم، زيرا انسان بخاطر نعمت عقل و بيان برتر از سائر انواع
زندهجانها است و استعداد و امتياز او بيشتر از آنها و قهرا مسئوليت و رسالت او
سنگينتر خواهد بود و گمان نميرود كه در اين دو اصل (1- برترى انسان از موجودات
ديگر، 2- مناسب مسئوليت بااستعداد و امتياز) جاى ترديدى وجود داشته باشد،
ممكن
است گفته شود كه اين مسئوليت عبارت از امور زير است:
1-
تلاش علمى و عملى در استثمار بهتر طبيعت بمنظور بهتر زيستن از ناحيه غذا و لباس و
وسائل زندگانى.
2-
ايجاد روابط عادلانه با همنوعان بمنظور تحكيم و توسعه عدالت اجتماعى بر اساس وجدان
انسانى.
[1] - اين سوره آخرين سورهيست كه
مشتمل بر قسم ميباشد، بقول طنطاوى خداوند در سراسر قرآن بچهل چيز سوگند ياد كرده
است كه بيست تا سى آن در علويات و بيست تا سى آن در سفليات است كه توجه به آنان
فوايد زيادى براى مسلمانان دارد و اين سوگندها كليد همه دانشهاى آسمانى و زمينى
است.