سوال (1582): دخترى هستم كه حجابم را خيلى حفظ مى‌كنم و به دين خود پاى بندم. دو سال مى‌شود عاشق پسرى شدم او در زندگى مرتكب گناهان زيادى شده، اما وقتى با من آشنا شد، از همه كارهاى گذشته اش توبه كرده و حالا نمازهايش را مى‌خواند. يك سال پيش فاميلش او را نامزد كرد و از اين نامزدى خود، خوش نيست، مى‌گويد: بعد از عروسى به خواستگارى تو مى‌آيم، من هم قبول كردم؟ آيا كار خوبى كردم، يا نه؟

جواب: كار خوبى نكرديد، به هيچ وجه او را قبول نكنيد كه زندگانى هر سه نفر شما سياه و تباه مى‌شود، شما نمى‌دانيد كه دو زن داشتن چه بدبختى‌هايى دارد.

هم كفو بودن دختر و پسر

سوال (1583): دخترى نوزده ساله‌ى هستم كه پسرى را براى زندگى مشترك انتخاب كرده‌ام، او هم با من هم‌نظر است. اما زندگى آن‌ها برعكس زندگى ما است، آن‌ها زندگى خوبى دارند، خودم را نسبت به او پايين مى‌بينم، فكر مى‌كنم شايد با آن پسر ازدواج كرده نتوانم. لطفاً راهنمايى كنيد كه با اين وضعيت فكرى ام چه كنم؟

جواب: با اين فكرى كه فعلًا داريد، ممكن است در دوران همسرى به عقده حقارت مبتلا شويد و زندگانى خود و همسر را تلخ كنيد، چه خوب است با پدر و مادر در اين مورد مشورت كنيد.

سوال (1584): دخترى بيست و پنج ساله‌ى هستم، دو سال مى‌شود كه نامزد شده‌ام. اما وضع اقتصادى نامزدم خوب نيست و خواهران و برادرانم مى‌گويند كه: چطور مى‌توانى با چنين وضع زندگى كنى؟ بايد نامزدى را فسخ كنى، لطفاً راهنمايى كنيد!