سرانجام مىگويد: يك ساعت به من
مهلت بده تا شايد در اين يك ساعت كارى را انجام دهم، عزرائيل مىگويد: [ساعتهاى
زيادى مهلت داشتى هيچ كارى را براى آخرت خود انجام ندادى] همينگونه التماس مى
كند تا اينكه روح از بدنش مفارقت نمايد. منظورم از نقل اين روايت اين بود كه بايد
انسان قبل از اينكه عمر گرانبهاى خود را از دست دهد، به ارزش آن پىببرد؛ زيرا
وقتىكه اجل برسد ديگر بهكسى مهلت داده نمىشود. قرآن مجيد مىفرمايد: «إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا
يَسْتَقْدِمُونَ»[1]
وقتى كه اجل آنها برسد نه يك ساعت تأخير مىكند و نه يك ساعت جلو مىافتد.
قمار
سرنوشت
كسى
كه عمر خود را بيهوده مصرف مىكند، بدتر از كسى است كه قمار بازى مىكند؛ براى
اينكه شخص قمار باز، پول و دارايى مادى خود را مىبازد؛ امّا كسى كه ارزش عمر خود
را نمىداند. جان خود را مىبازد. حيات خود را مىبازد و اين در واقع بدتر از قمار
است. دين مقدس اسلام، از انسان بخيل مذمت نموده است؛ ولى اگر انسان در قسمت عمر
خود بُخل بورزد كار عاقلانهى نموده است؛ زيرا بُخل به مال دنيا سبب دورى انسان از
معنويات مىشود. امّا بُخل در عمر، انسان را به حقيقت و كمال انسانى مىرساند،
بُخل در عمر، انسان را بهسوى خوشبختى سوق مىدهد؛ انسان عاقل بايد نسبت به عمر
خود بخيل باشد؛ زيرا عمر قيمت بهشت است. وقتى ارزش عمر براى انسان روشن شود، هرگز
آن را در كارهاى زشت و