مجرمين
در قيامت، چنين آرزوها را در دل مىپرورانند؛ ولى بىجهت آرزو مىكنند كه ديگران
بهجاى آنها عذاب شوند. قرآن در جواب آنان مىفرمايد:
«كَلَّا
إِنَّها لَظى»
نه
چنين كارى ممكن نيست، «إِنَّهَا لَظَى» اين است جهنم، يا اين است شعلههاى خالص
آتش، لظى، هم به معنى جهنم است و هم به معنى شعلههاى آتشى كه دود نداشته باشد.
كلّا! بى جهت اين آرزوها را نداشته باشيد؛ كسى بجاى شما عذاب نمىشود. «إنها لظى»
اين شعلههاى آتش است كه بايد شما (مجرمين) در ميان آنها عذاب شويد و كسى اين
عذاب درد ناك را از شما برداشته نمىتواند.
«نَزَّاعَةً
لِلشَّوى»
نزع
به معنى كندن است، چيزى را كه انسان به زور از جايش بىكند، مانند كندن موى از
بدن. مىفرمايد: اين شعلههاى آتش بسيار كننده است. چه چيز را مىكند؟ «لِلشَّوَى»
كلمه (شوى) را بعضى مفسّرين به پوست بدن انسان معنى كردهاند. يعنى اين شعلههاى
آتش پوست بدن آنها را مىكند و خاصيت شعلههاى آتش جهنّم همين است كه پوست بدن
انسان مجرم را مىكند.
بعضى
از مفسرين مىگويند: (شوى) به معنى اساس جوامع بدن است؛ يعنى اين شعلههاى آتش،
دست و پا و ساير اعضاى بدن مجرمين را كم كم، يكى پس از ديگرى جدا مىكند تا خوب
اذيت شوند. [البته كندن با بريدن فرق دارد؛ زيرا كندن خيلى سبب اذيت انسان مىشود]
به هر صورت معنى هردو احتمال باهم نزديك است؛ چه مطلق پوست بدن باشد و چه جوامع
بدن، مانند دست و پا، همه داراى پوست هستند. مىفرمايد: دست و پاى آنها را آتش
مىگيرد و كم كم تمام بدن