در جهان امكان و ماده لايتناهى
وجود ندارد ولى آنقدر زياد است كه به تعبير قرآن قابل احصاء و شمردن نيست و بايد
بحد مقدور قلباً و عقلًا و عملًا شكر گزارى نمود[1]
قابل
توجه: كلمه (الحمد لله) در سوره فاتحه ظاهراً براى حمد ذات نيامده و براى شكر
نعمتها آمده است و قرينهى آن كلمه «ربّ» است دقت كنيد. و احتمالًا اكثر موارد حمد
در قرآن به معناى شكر بر نعمتها باشد و حمد بر ذات چون «وَ
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ ....» مىباشد.
(الإسراء: 111)
بحث و تحقيق
آنچه
از كلمهى (عالمين) در موارد إستعمال آن در آيات متعدد قرآن به دست مىآيد، مراد
از آن اصناف و اقسام إنسان است[2] و بعضى از
اين آيات تقريباً صريح در مقصود است. و لذا گفته شده كه معناى جمع كمتر از معناى
مفرد آن است.
و
از جمله اى از آيات مشتمل بر اين كلمه به دست مىآيد كه قابليت انطباق بر هر چيز
را دارد مانند (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ)[3] و
يا إنطباق بر هر موجود عاقل مانند إنسان وجن و ملك و ساير عقلاى جهان را.
به
هر حال احتمال مى رود كه تفسير المنجد كه عالم را به معناى كلمه «كون» عربى و كلمه
«جهان» فارسى گرفته، معناى مصطلح باشد نه معناى لغوى.
به
هر صورت ممكن است دسته دوم را بر دسته اول آيات حمل كنيم و بگوييم عالمين
[1] - عقيده من اين است كه حُسن حمد و حتى وجوب آن شرعى
و تعبدى و يا عقلايى است نه عقلى؛ زيرا در مقابل موجود لايتناهى كه مجرد و مطلق
كمال است، مفهوم سپاس را مناسب ذات مذكور نمىداند، و هم چنين حمد در برابر
نعمتهاى واصله او براى رضاى او نيز محصلى ندارد چون او احساسات و رضا ندارد بلى
تعبداً حُسن و وجوب حمد فى الجملة ثابت است و ما به آن إيمان داريم و عمل مىكنيم.
[2] - اعراف/ 10 و 14- يوسف 104- حجر 70- أنبياء 71 و
91 و 107 شعراء 165.