خيرالبريه و عمق شرّالبريه پيش
مى برند. ما اگر عامل شخصيت عالى و سافل محقق نشوند و يا متساوى باشند، به قول
منطقىها نتيجه تابع أخس مقدمتين است. و إنسان گاهى چنين است؛ يعنى بين افراط و
تفريط پيش مىرود.
تفصيل هر چيز
«وَ
كُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْناهُ تَفْصِيلًا» (الإسراء: 12)؛ هر منصف
متعمّق مىداند كه تفصيل همه چيز كه به زندگانى دينى ما تعلّق دارد، در قرآن وجود
ندارد. حتى تفصيل هر موضوعى كه به عقايد مربوط باشد تا چه رسد به فروع شرعيات و
مسايل اقتصاد و سياست و غيره، بنابراين مشكلى وجود ندارد كه تفصيل هر شئ را تفصيل
خارجى بدانيم نه تفصيل تنزيلى در قرآن. والله اعلم بكلامه و مراده.
در قيامت همه مى توانند بخوانند
«وَ
كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ
الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً، اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ
الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً» (الإسراء: 13، 14)؛ از اين دو آيه
چهار مطلب كلّى بدست مىآيد: معناى آيه: هر انسان عمل او در گردن او چسپيده كه در
روز قيامت آن را نوشته، بيرون مىآوريم كه براى او باز مىشود. نامهات را بخوان
خودت براى حساب خود كفايت مىكنى.
1-
عمل هر إنسان با خودش ملازم است. و از او در قيامت جدايى ندارد. و چنانچه عفو خدا
و شفاعت شافعين به او برسد سبب ثانوى است. كه اعمال بد او از او جدا مىشود. پس چه
بهتر كه در همين دنيا از كارهاى بد توبه و حد اقل استغفار كنيم تا به عذاب جسمانى
و روحانى رسوايى ميدان قيامت گرفتار نياييم.
2-
نامه اعمال خوب و بد همه به هر إنسان داده مىشود.