جبهه مشغول خدمتگزارى بودم و
در خط مقدم، به جهاد مشغول نشدهام ناراحتم، و از خداوند شهادت خود را در راه دين
و آزادى بندگان مؤمنش- در اين آخر عمر- آرزو دارم. پس از چهارده سال هجرت در ايران
و پاكستان در سال 71 پس از سقوط رژيم مزدور شوروى، دوباره به كشور خود (كابل) بر
گشتم و از بزرگترين مراغم كه در آيه سىام نساء به آن اشاره شده براى احزاب جهادى،
دور شدن كمونيستان افغانى از حكومت بود، كه در كنج ذلّت خزيدند و آنچه كه براى
كشورما و تمام كشورهاى اسلامى و غير اسلامى بركتى از جهاد ما بود اضمحلال و انحلال
شوروى بود كه مانند غده سرطانى بر مردم شوروى و اروپاى شرقى در حال رشد بود و نصف
ديگر دنيا از او مى ترسيد.
فوايد جهاد براى اين جانب و حزب حركت اسلامى افغانستان
1-
بيرون شدن از محيط كوچك قندهار و رفتن به كشورهاىآسيايى و اروپايى و شركت در
كانفرانسهاى سياسى و علمى كه براى رشد فكرى من و عدهاى از مسئولين بالاى حزب خيلى
مؤثّر بود كانفرانسهاى مختلف الغرض در اسلام آباد پاكستان و طايف عربستان و تهران
و دمشق سوريه و مركز سودان وين مركز اتريش و پاريس و سخنرانيهاى متعدّد در فرانسه
و تركيه و پاكستان و ايران و لندن داشتم.
2-
آگاه شدن نسبى به اوضاع سياسى جهان.
3-
تأليفات متنوّع كه تا امروز به يكصد و چهل كتاب رسيده و چنانچه در محيط كوچك
قندهار مىماندم رشد فكرى من به اين حد نمىرسيد.
4-
عضو و سخنگوى شوراى رهبرى دولت اسلامى مجاهدين.
5-
صحبتهاى متنوّع در راديو و تلويزيون دولتى.
6-
ملاقات با سران جمعى از دولتها و مهمتر از همه رفتن سفر مسكو و مذاكره با سران