اسباب
همه اين مصائب- چه به اراده إنسان به وجود آمده باشد وچه به اسباب قهرى طبيعى
ديگر- همه، تنها به خداوند حكيم عادل و رحيم و رؤف و دائم الفضل و الإحسان منتهى
مىشود. ولى احساسات ما مىگويد خداى قادر و توانا و حكيم و رحيم بايد جلو اينها
را بگيرد كه تا كنون چنين نشده. در آخرت مصايب كفار از همين قبيل است. والله
العالم.
اين
بيان با آنچه در گذشته ها گفته ام كه حسن و قبح عقلى در قيامت نيز بين خدا و
إنسانها بر قرار است. ظاهراً منافات ندارد؛ ولى در اين مورد قضاوت كنيد.
كلام مختصرى در باره علم انبياء (عليهم السلام)
انبياء
گرامى- قطع نظر از وحى- تابع حساب هاى إنسانى و عادات بشرى خود هستند.
بر
خلاف پندار عوام أنبياء از اول نبوت تا آخر عُمْر به همه چيز و به حوادث گذشته و
آيند علم نداشته اند و در قضاوتهاى خود بر قواعد طبيعى إعتماد مىكردند.
به
همه كائنات عالم بودند، (منظور علم وحيانى و الهامى است) و نه از همه گذشته ها
اطلاع داشته اند. و نه از آينده ها آگاه بودهاند. اين موضوع از مجموع آياتى كه در
اين مورد در قرآن وارد شده استفاده مىشود. شاعرى از شيراز مىگويد:
يكى پرسيد زآن گم گشته فرزند
كه اى روشن گهر پير خردمند
ز مصرش بوى پيراهن شنيدى
چرا در چاه كنعانش نديدى
بگفت احوال ما برق جهان است
دمى پيدا و ديگر دم نهان است
گهى بر طارم اعلى نشينم
گهى بر پشت پاه خود نبينيم
ملائكه
به ابراهيم (ع) عرض كردند: «قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشّرُكَ بِغُلَامٍ
عَلِيمٍ» (الحجر: 53)
اوّلا:
ملائكه كه خدمت ايشان رسيدند عرض سلام كردند كه علامت سلامتى يا «سلم» و «امان»
است، ولى ابراهيم باورش نشد و آشكارا فرمود ما از شما مى ترسيم! عرض كردند