در
اين جا خوب است كه «جنّ» را از لابلاى آيات قرآن مجيد معرفى كنيم:
1-
بعيد نيست «جنّ» و «جانّ» يكى باشد؛ به معناى پوشيدگى؛ چون جنّ جسم لطيف و جسم
لطيف مانند باد از چشم ما پوشيده مىباشد، منتهى ما باد را به قوه لامسه خود در
پوست بدن درك مىكنيم و جنّ به قوه لامسه هم درك نمىشود، ولى حكايات مكتوبه در
كتابها و قصه هاى مسموعه مىگويد در پارهاى از موارد إنسانها جنّ را ديده اند.
والله العالم. از فرضيه تشكل «جن» به اشكال مختلف، ديدن «جن» به غير شكل اول او،
به دست مىآيد؛ ولى تشكل مذكور دليل قاطعى اقامه نشده است.
و
آيا أجسام لطيف؛ مانند أجسام كثيف داراى حقايق و انواع مختلفى هستند تا جسم باد و
جنّ مثلًا دو نوع باشد منتهى يكى توسط ارتباط روح «جنّ» زنده است و ديگر ى بدون
ارتباط به روح مسخّر است يا اين كه همه يك نوع هستند؟ و كميت و كيفيت سلولهاى بدن
آنها و احساسات آنها و تعقل آنها با إنسانها چه اندازه شباهت و تباين دارد؟
و
آيا راست است كه مىگويد جنّ مىتواند به شكلى درآيد كه آدمى او را به چشم خود
ببيند؟ من مى گويم: والله العالم.
2-
كلمه جانّ (به معناى جنّ) در چهار آيه قرآن (حجر 27 و الرحمن 56 و 39 و 74 ذكر شده
است و كلمه «جنّ» (22) مرتبه آمده است.
3-
بعضى إنسانها «جنّ» را شريك خداوند قرار داده اند (انعام 100) و بعضيها او را
پرستش مىكردند (سبأ 41)