ولى تصوّر إعاده نبات و جماد و
ميليونها نوع حيوانات و ساير موجوداتى كه ممكن است در ساير كرات كهكشان ها باشند و
چه بسا كه حقايقى متباين جماد و نبات و حيوان و إنسان و پرى باشند كه فعلًا در
تصور و فهم ما نمىآيند خصوصاً كه گفته شود اجسام همهى كرات (سيارات و ستاره ها)
موجوده بعينها بر مى گردند، قولى است خارج از ظرفيت عقل بشرى.
بلى
اگر إعاده مخلوقات را در هر دوره به توسط انفجار عظيم كه امروز إدّعا مىشود فرض
كنيم مشكلى ندارد. والله العالم.
و
ممكن است بين آن تصور مبهم و اين فرض ممكن مراتب ديگرى براى إعاده مخلوقات باشد كه
ادراك آن از عقل و علم محدود امروزى ما بدور بوده و در علم غيرمتناهى واجب الوجود،
انتظام يافته و طبقه بندى شده باشد
ممكن
است كه كلمه «خلق» در آيات مورد بحث يا در تعدادى از آنها به معناى مصدر باشد نه
به معناى مفعول و مخلوق، يعنى پس از خرابى جهان و محاسبه مكلّفين در ميدان حساب و
رفتن به دوزخ و بهشت آفريدن يا آفرينش، إعاده مىگردد.
روزى
كه آنان (ظالمان) را جمع مىكند گويا آنان جز ساعتى از روز را مكث نكردهاند، بين
خود شناسايى پيدا مىكنند، مؤكداً آنانى كه به ملاقات خدا (و حضور در ميدان حساب)
تكذيب كرده بودند زيان مى بينند و از جمله هدايت يافتگان نيستند.
در
اين آيه دو احتمال است: يكى اين كه روز قيامت آنقدر طولانى است كه شصت، هفتاد سال
عمر دنياى خود را بمنزله درنگ كردن ساعتى مىشمارند.
دوم:
اين كه مراد اين باشد كه كفّار پس از مردن، گذشت هزاران سال در برزخ را مانند