وقتى
خلق به معناى جعل تفسير شود، معناى آيه اين مىشود كه بدن حوا از بقيه گِل اندام
آدم ساخته شده. و نفس واحده را بايد به بدن مادى آدم تفسير كنيم و گرنه معناى آيه
اين مىشود كه بدن و روح حوا را از روح آدم آفريديم و يا قرار داديم كه مفهومى ندارد
وآدم و حوا و فرزندان بلا واسطه آدم هر كدام از خود روح جداگانه اى داشته اند.
(دقت شود)
تيمم به جاى غسل و وضوء
«فَلَمْ
تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً» (النساء:
43)؛ (ا گر در موقع غسل و وضوء) آب نيابيديد با خاك پاكى تيمم كنيد. (جاى بلندى را
قصد كنيد)
بر
تشريع تيمم ايراد گرفته اند كه دست زدن بخاك و ماليدن آن به رو و دست چه فايده اى
دارد خصوصاً كه بسيارى از خاكها مكروب دارد؟
جواب
اين ايراد دوگونه است، يكى عام و ديگرى خاص.
جواب
خاص: ما وقتى خداوند را بعنوان عالِم و قادر بر همه چيز و به همه چيز قبول كرديم و
او را در تكوين و تشريع حكيم دانستيم كه دلايل آن در علم كلام ذكر شده حق ايراد را
نداريم و گرنه ايراد مخصوص به چند مورد از تشريعات فقهى تيمم نمىماند؛ بلكه در
غالب أحكام فقهى خصوصاً در عبادات جارى مىشود.
جواب
عام: آن اين است كه خداوند عالم و قادر و حكيمى است همهى دستورات او معقول و
داراى حكمت و حقانيت و خير و بركت است، ندانستن ما از علل و أسباب أحكام، حكايت از
محدوديت علمى ما مىكند (وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا
قَلِيلًا) (الإسراء: 85) نه از نقص أحكام.