responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 1  صفحه : 139

بدون تفاوت و اختلال با مراعاة مصالح بندگان در آن و سد حاجات ايشان و اين دليل است بر تناهى عالم و كمال قدرت او (جلت قدرته و دقت حكمته) و نيز آيه منطويست بر آنكه صانع عالم قادر و عالمست بهمه مكونات و افعال او معلل بغرض و منفعة است و بر كفار لازمست كه بشكر گذارى اين نعم قيام نمايند باين وجه كه تصديق كنند بتوحيد او و بقادريت و عالميت او و منقاد اوامر و نواهى او گردند و نيز دال است بر آنكه اصل در اشياء اباحه است زيرا كه متضمن آنست كه آنچه در زمين است براى منفعت عباد است پس همه كس از آن محفوظ باشند و مخصوص ببعضى دون بعضى نباشد تا در اباحه تصرف آن در احتياج نيفتد بدليلى و حجتى مگر گاهى كه بملك شخصى درآيد كه آن هنگام در تصرف آن احتياج افتد باذن شرعى چنان كه گذشت و چون كه او سبحانه در اين آيه ذكر نعمت حياة كرد و خلق آسمان و زمين را كه بقاى حياة منوطست بآن بيان فرمود

بعد از اين ذكر نعمت خلق آدم ميكند و بيان شرف او چه او ابو البشر است و منشأ و اصل همه آدميان و ذكر شرف فضيلت او موجب شرف و سرافرازى اولاد پس ميفرمايد كه اى محمد (ص) ياد كن اين را كه‌ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ چون گفت پروردگار تو مر جميع فرشتگان را يا جمعى از ايشان را كه بعد از استيصال بنى الجان در زمين ساكن بودند إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ‌ بدرستى كه من گرداننده ام در زمين مكه و اصح جميع زمين است‌ خَلِيفَةً شخصى را كه نايب مناب من باشد در اعانت حق و اهانت باطل و يا خلفى و بدلى را از پس قوم بنى الجان كه بجهة طغيان و عصيان مستأصل شده بودند مراد آدم صفى است على نبينا و عليه السّلام در انوار آورده كه اين تعداد نعمة ثالثه است بر همه آدميان چه خلق آدم و اكرام و تفضيل او بر سكان ملكوت بواسطه امر همه ايشان بسجود او انعامى است عام مر جميع ذريت او را و اذ ظرفست موضوع از براى زمان نسبت ماضيه كه واقع شده باشد در او نسبت ديگر هم چنان كه اذا موضوع است براى زمان نسبت مستقبله كه واقع شده باشد در او نسبت ديگر و لهذا واجب است اذا و اذ را اضافه بجمل مانند حيث در مكان و بناى اين هر دو بجهت تشبيه آنها است بموصولات و استعمال آنها براى تعليل و مجازاتست و هميشه منصوب المحلند بظرفية چه از ظروف غير متصرفه‌اند و اما قوله‌ وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ‌ و مانند آن بر تاويل (اذكر الحادث اذ كان كذا) است كه حذف حادث كرده‌اند و ظرف را در مقام آن آورده‌اند و عامل اذ در آيه قالوا است يا اذكر بر تاويل مذكور زيرا كه در قرآن بسيار واقع شده كه صريحا معمول اذكر است مانند آيه‌ وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ و آيه‌ وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى‌ رَبَّهُ‌ و غير آن يا عامل اذ مضمر است و آيه متقدمه دال است بر آن مثل و بدء خلقكم‌ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ و بنا بر اين جمله ظرفيه معطوف باشد بر خلق لكم و داخل در حكم صله و از معمر و ابو عبيده‌

نام کتاب : تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين نویسنده : كاشانى، ملا فتح الله    جلد : 1  صفحه : 139
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست