نام کتاب : گزيده شناخت نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 525
زيرا هر يك مصداقى از روشن شدن معنا را ارائه مىنمايد.
اما
بررسى موارد استعمال اين دو مادّه نشان مىدهد كه اوّلى بيشتر در مورد اظهار معناى
معقول و آشكار كردن مطالب معنوى، و دومى براى آشكار نمودن اشياى خارجى و محسوس
استفاده مىشود. گفتنى است كه اين دو ديدگاه منافاتى با هم ندارند.
همچنين
گفته شده كه اصل واژه «تفسير»، سُريانى است و در متون قديمىِ اين زبان، به معناى
شرح و توضيح كتاب مقدّس، فراوان به كار رفته است.[1]
واژهشناسى
«تأويل»
واژه
«تأويل»، مصدر باب تفعيل، از ريشه «أ ول» است. به عقيده ابن فارس، اين ريشه، دو
معناى اصلى دارد: آغاز يك چيز و پايان آن.[2]
به
نظر مىرسد كه واژهشناسان، با در نظر گرفتن ريشه لغوى «تأويل» و كاربردهاى آن،
تعاريفِ به ظاهر متفاوتى از اين واژه به دست دادهاند:
1.
برخى «تأويل» را مترادف با «تفسير» و «معنا» دانستهاند، چنان كه از ابو العباس
احمد بن يحيى نقل شده كه مىگويد:
أوَّلَ
الكَلامَ ... و أوَّلَهُ و تَأَوَّلَهُ: فَسَّرَهُ.[4]
[1]. گفتنى است كه آنچه در
واژهشناسى« تفسير» ملاحظه شد، برگرفته از مقاله آقاى مهرداد عباسى در دانشنامه
جهان اسلام( ج 7 ص 619- 620) است. براى آشنايى با منابع اين نظريه مىتوانيد به
همين مأخذ مراجعه فرماييد.