بلكه مقصود آن است كه سببِ واسطه را سبب تام نبيند و نقش پروردگار را
به عنوان علت تامه و سببالاسباب ناديده نگيرد[1]
و گمان نكند دست خدا بسته است و از جايگزين كردن يك سبب به جاى سبب ديگر ناتوان
است.
3.
باور به توانمندىهاى خود (اعتماد به نفس)
يكى
ديگر از لوازم عملى توكّل، شناسايى توانمندىهاى خداداد خود و اعتماد به آن
توانمندىها براى پيشرفت و نيل به اهداف است. بىترديد كسى كه استعدادها و
توانمندىهاى خداداد خويش را نشناسد و بر آنها تكيه نكند، دچار ضعف نفس و حس
خودكمبينى مىشود و جرأت و جسارت ورود به هيچ كارى نخواهد داشت. البته همان گونه
كه اشاره شد، مراد از اعتماد به نفس، همان اعتماد به توانمندىهاى خويش است با اين
نگاه كه همه آن توانمندىها از سوى پروردگار عطا شده و انسان از خود هيچ ندارد؛ پس
توانمندىهاى او استقلالى نيست. اين همان مفهوم عزّت است كه خداوند در قرآن كريم
عزّتجويان را به سوى خدا فرا مىخواند و مىفرمايد: «كسى كه خواهان عزّت است
[بايد از خدا بخواهد؛ چرا كه] تمام عزّت از آن خداست».[2]
بنابراين
براى توكّل بايد حركت كرد و دست از تلاش بر نداشت آنگونه كه امام صادق (ع) در
توصيه به تلاش براى كسب روزى حلال و نهى از دست برداشتن از كار به بهانه عبادت و
زهد و توكّل بر خدا فرموده است: «كسب روزىِ حلال را رها مكن؛ زيرا روزى حلال، تو
را
[1]. ر. ك: الميزان فى تفسير
القرآن، ج 9، ص 562؛ تفسير تسنيم، ج 16، ص 176.