انسان از سوى زمين، آفتاب، باران يا نانوا تأمين مىشود، بلكه همه
اينها ابزار و اسبابى هستند كه خداوند آنها را در مسير تأمين روزى قرار داده است
و اگر اراده كند مىتواند نقش آنها را به ديگرى واگذار كند. بنابراين تلاش و حركت
براى دستيابى به هدف لازم است، اما با اميد به خدا و توكّل به او نه تنها منافات
ندارد، بلكه ملازم و همراه است؛ زيرا همان گونه كه بيان شد، در مؤثر بودن اسباب،
اراده خداوند علت اصلى است.[1]
2.
نااميدى از مخلوق
دومين
لازمه تحقق توكّل، نااميدى توكّلكننده از مخلوق است. مقصود از نااميدى از مخلوق
آن است كه به يارى آنان دل نبندد و خارج از مسير طبيعى براى رسيدن به مطلوب خويش
گام برندارد. اين به معناى ناديده گرفتن نقش ابزار و وسايل در رسيدن به هدفش نيست،
بلكه به مفهوم نديدن نقش استقلالى براى اسباب و عدم دلبستگى يا توسل به سبب خاص
به منزله تنها سبب رسيدن به مقصود است يا ترسيدن از مخلوق به عنوان كسى يا چيزى كه
زيان او در دست اوست و اگر اراده كند مىتواند به او زيان و آسيب برساند. پيش از
اين نيز آمد كه اگر انسان به خداوند و نقش سببسازى و سببسوزى او معرفت كامل پيدا
كند، هرگز به غير خدا دل نخواهد بست و از غير او نخواهد ترسيد.
البته
نااميدى از مخلوق بدين معناست كه انسان متوكّل بايد در عمل، از مخلوق نااميد باشد،
نه در حرف و ادعا؛ يعنى در عمل، غير خدا را سبب و علت تام نداند و به او اميد
نبندد يا از او نترسد كه تنها در اين