responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قرآن، كتاب اخلاق نویسنده : سبحانى‌نيا، محمد تقي    جلد : 1  صفحه : 36

دوستان و مجاهدان راهش را تنها بگذارد:[1] وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.[2]

عزّت نفس انسان‌

رفتار انسان، متناسب با عزّتمندى و توانمندى‌اش، متفاوت است اما در حقيقت چيزى كه موجب تغيير در رفتار مى‌شود عزّتمندى نيست، بلكه آگاهى از آن عزّت است؛ يعنى وقتى انسان به توانايى و ارزشمندى‌هاى خود آگاه مى‌شود رفتارش متناسب با آن توانايى عزّتمندانه مى‌گردد.

آگاهى به توانمندى، اگر از سوى خودِ فرد باشد، حالتى را در او ايجاد مى‌كند كه به آن «عزّت نفس» مى‌گويند. اين حالت منشأ شكل‌گيرى و بروز برخى رفتارهاست. به عبارت ديگر، انسانِ با عزّت نفس، براى رسيدن به اهدافش، امور خويش را شخصاً انجام مى‌دهد، از اتكا به ديگران و درخواست دستگيرى و كمك آنان پرهيز مى‌كند و در برابر ديگران، دست‌كم در امورى كه توانمندى دارد، اظهار ناتوانى نمى‌كند و تن به خوارى نمى‌دهد.

البته اگر ديگران نيز از توانمندى انسان آگاه شوند، رفتار آنان نيز با فردِ عزيز بر اساس عزّتمندى او شكل مى‌گيرد؛ يعنى او را محترم شمرده، در برابرش فروتن هستند. در مقابل، اگر او را ناتوان به شمار آورند، براى او احترام زيادى قايل نمى‌شوند و به برقرارى ارتباط با او علاقه‌مند نيستند؛ مانند قوم شعيب (ع) كه به دليل ضعيف و ناتوان شمردن آن حضرت، او را به سنگسار شدن تهديد كردند: «گفتند: اى شعيب! بسيارى‌


[1]. ر. ك: تفسير نمونه، ج 7، ص 203، ذيل آيه 49 سوره انفال.

[2]. انفال: 49.

نام کتاب : قرآن، كتاب اخلاق نویسنده : سبحانى‌نيا، محمد تقي    جلد : 1  صفحه : 36
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست