به نفس خود بدگمان است. ازاينرو پيوسته بر آن خُرده مىگيرد و عملِ
بيشترى از او مىطلبد (راحتش نمىگذارد)».[1]
در حديث ديگرى مىفرمايد: «همانا نفس انسان، بسيار نيرنگباز است؛ اگر به آن
اعتماد كنى، شيطان را مقتداى تو مىگرداند تا مرتكب اعمال حرام شوى».[2]
3.
خوشگمانى به همنوعان
بُعد
سوم، خوشگمانى به همنوعان است و به اعتبار همنوعان تقسيم مىشود كه در ادامه به
اختصار بيان مىشود.
الف-
حُسن ظن به مؤمنان
بى
گمان اصل اولى در اين حوزه ارتباطى، خوشگمانى است. در آموزههاى اسلامى، حُسن ظن
به مؤمنان اهميت توصيفناشدنى دارد و در حفظ وحدت اجتماعى و ايجاد الفت و مهربانى
در جامعه ايمانى نقش بسزايى دارد. ميزان اهتمام آموزههاى دينى، به جامعه و تحكيم
پايههاى آن بر همگان آشكار است و پرداختن به آن از موضوع اين نوشتار خارج است.
به
هر روى، در تعاملات اجتماعى مؤمنان، اصل اول، درستكارى است و پايه و اساس اين اصل،
خوشگمانى به آنان است. بنابراين تا زمانى كه خلاف درستكارى ثابت نشده «اصالت
الصحة» جارى است و جايى براى بدبينى و سوء ظن وجود ندارد. به اين دليل است كه