ترسيدند، ولى انسان آن را پذيرفت. به يقين او [در پى نبردن به مقام
عظيم امانت] ستمكار نادانى است».[1]
واگذارى
اين مسئوليت الهى كه برخى مفسران آن را «ولايت الهيه» مىدانند، نشانه توانمندى
انسان براى پذيرش اين توانمندى از سوى خداوند است؛ زيرا او خودش انسان را با اين
توانمندى آفريده است. البته خداوند در پايان اين آيه (واگذارى اين مسئوليت الهى به
انسان و پذيرش او)، به نادانى و ستمكارى انسان اشاره مىكند اما بر اساس بيان
زيباى علامه طباطبايى، نادان و ستمكار دانستن انسان از آن حكايت دارد كه او توان و
شأنيت دانايى و عدالتورزى را نيز دارد؛ چيزى كه از عهده ديگر مخلوقات برنمىآيد.
بنابراين واگذارى اين مسئوليت، خود نوعى تكريم و احترام است و اگر اين گونه نبود
انسانها از پذيرش مسئوليتهاى بزرگ در زندگى دنيوى امتناع مىكردند در حالى كه
تقريباً همه آنان اين مسئوليت را هر چه قدر كه بزرگ باشد با آغوش باز مىپذيرند و
به آن افتخار مىكنند.
به
هر روى، اين اندازه تكريم انسان از سوى خالقش، حجّت را بر او تمام مىكند كه
همنوع خويش را محترم بشمارد و برابر او متواضع و فروتن باشد؛ چرا كه خدا نيز او
را احترام كرده و جانشين خويش بر روى زمين قرار داده است.
2.
آگاهى از فقر نفس خويش
يكى
ديگر از امور سازنده رفتار اخلاقى و بهويژه تأثيرگذار در ايجاد فروتنى و تواضع در
خُلقيات انسان، توجه داشتن به اصل «فقر و نياز