شكستهنفسى و اظهار ادب است. براى مثال، فروتنى و تواضع پيامبر (ص)
نسبت به اصحاب خود، فاقد هر گونه معناى تبعيت و تسليم است.[1]
همچنين
فروتنى، شدّت و ضعف دارد. نقطه آغازين اظهار فروتنى اين است كه انسان براى خود
مرتبهاى بيش از آنچه كه سزاوار و شايسته آن است قايل يا متوقع نباشد؛ و نقطه
نهايى فروتنى، اظهار تذلل و خوارى است.[2]
اين معنا بيشتر زمانى اراده مىشود كه واژه «تواضع» براى اظهار بندگى مقابل خداوند
به كار رود.
چرايى
فروتنى
در
قرآن، واژه «وضع» به معناى «تواضع» نيامده است ولى آياتى كه به فروتنى دلالت و بر
آن تأكيد مىكنند يا صفت مخالف آن را يعنى تكبر و خودپسندى نفى مىكنند،[3]
از اهميت فروتنى و فضيلت اخلاقى بودن آن حكايت دارند. علاوه بر آن در متون روايى
نيز به اين فضيلت مهم در روابط ميانفردى بسيار تأكيد شده است و دارنده صفت ضدش،
يعنى متكبّر، از رحمت خدا دور دانسته شده است.[4]
همچنين آثار و بركات
[3]. اسرا: 37: وَ لا
تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ
الْجِبالَ طُولًا؛ به خودپسندى بر زمين راه مرو، كه زمين را نخواهى
شكافت و به بلندى كوهها نخواهى رسيد؛ لقمان: 18: وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ
لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ
مُخْتالٍ فَخُورٍ؛ به تكبّر از مردم روى مگردان و به خودپسندى بر
زمين راه مرو؛ زيرا خدا هيچ به نازخرامنده فخرفروشى را دوست ندارد.
« امام صادق( ع): الكبرُ رِداءُ اللّهِ، فَمَن نازَعَ اللّهَ
شيئامِن ذلك أكبَّهُ اللّهُ فى النّار؛
بزرگى، رداى خداست؛ پس هر كه بر
سر چيزى از آن با خدا كشمكش كند، خداوند او را در آتش سرنگون سازد.