نام کتاب : شناخت نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 215
را نشنيدهاى كه: «و اين گونه،
روحى از امر خود را به تو وحى كرديم و تو نمىدانستى كه كتاب چيست و نه ايمان
[كدام است]»». سپس فرمود: «ياران شما در باره
اين آيه، چه مىگويند؟ آيا اعتراف دارند كه ايشان (پيامبر صلى الله عليه و آله)
چنان بود كه نه مىدانست كتاب چيست و نه ايمان، كدام است؟». گفتم: قربانت گردم،
نمىدانم آنها چه مىگويند!
فرمود:
«آرى. ايشان، در حالى به سر مىبرد كه نه مىدانست كتاب چيست و نه ايمان، كدام
است، تا آن كه خداوند متعال، روحى را كه در كتاب (قرآن) از آن ياد كرده است،
فرستاد. هنگامى آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله وحى كرد، به واسطه آن، علم و
فهم آموخت و آن، همان روحى است كه خداوند متعال، به هر كه بخواهد، عطايش مىفرمايد
و هر گاه آن را به بندهاى عطا كند، به او فهم و دانايى مىآموزد».
184.
امام باقر عليه السلام: پيامبران، پنج گونه اند: برخى از آنان، صدا [ى
وحى] را مانند صداى [به هم خوردن] زنجير مىشنوند و مقصود را در مىيابند. برخى
در خواب به آنان، خبر داده مىشود، مانند يوسف عليه السلام و ابراهيم عليه السلام.
برخىشان [فرشته را] مشاهده مىكنند و برخى، در قلبشان ضربه زده و در گوششان، زنگ
زده مىشود.[1]
2/ 8: حالت پيامبر هنگام نزول وحى
185.
صحيح البخارى- به نقل از جابر بن عبد اللَّه-: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله
كه در باره دوره توقّف وحى سخن مىگفت، شنيدم كه در سخنانش فرمود: «در همان حال كه
راه مىرفتم، ناگاه صدايى از آسمان شنيدم. سرم را بالا بردم. همان فرشتهاى را كه
در حرا نزدم آمده بود، ديدم كه بر تختى ميان آسمان و زمين نشسته است. وحشتزده شدم
و [به خانه] باز گشتم و گفتم: مرا بپوشانيد. مرا بپوشانيد.
پس
رَدايى بر من پوشاندند. در اين هنگام، خداوند متعال، فرو فرستاد:
«هان!
[1]. در« بيان» بحار
الأنوار، آمده است: شايد به جاى پنج، چهار بوده يا زنگ زدن در گوش، يك نوع صدا
باشد كه در اين صورت، همان پنج گونه مىشود.
نام کتاب : شناخت نامه قرآن بر پايه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 215