حق
از جانب پروردگار توست. پس تو از شككنندگان مباش!).
البته
پيامبر (ص) هيچ گاه در حقّ و حقيقت شك نداشت[2]
و نگرانى ايشان در مقام محاجّه، قطعاً به خاطر شكست نبود. ايشان به جهت ردّ سخنان
و عدم پذيرش ادله محكمشان كه بر پايه لجاجت از طرف مقابل صورت مىگرفت، ناراحت و
نگران بودهاند. لذا اين خطاب، تنها براى آرامش دل او و داشتن اطمينان بيشتر نازل
شد تا در برابر مسيحيان نجران، كم نياورد و در احتجاجهايش عليه آنان قاطعانهتر و
شجاعانهتر اقدام كند.[3] در آيه فوق، حقّانيت نزول
آيات، عاملى براى بيان خطاب نهى از ترديد بود كه از تفريع نهى بر عبارت
«الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ» استفاده شد.
همين
تعبير با كمى اختلاف در ماجراى تغيير قبله نيز بيان شده است. تغيير قبله از بيت
المقدّس به كعبه، از بزرگترين حوادث دينى، و مهمترين احكام تشريعى است كه مردم
بعد از هجرت پيامبر خدا (ص) به مدينه با آن رو به رو شدند. آرى در اين ايام،
اسلام، دست به انقلابى ريشهدار مىزند، و معارف و حقايق خود را نشر مىدهد، و
روشن است كه يهود و غير يهود در مقابل اين انقلاب، ساكت نمىنشينند؛ چون مىبينند
اسلام، يكى از بزرگترين مفاخر دينى آنان را- كه همان قبله ايشان بود- از بين
مىبَرد؛ قبلهاى كه ساير ملل به خاطر آن، تابع قوم يهود بودند و يهوديان نيز در
اين شعار دينى، مقدّم بر آنان بودند.[4]
آيات
142 تا 151 سوره بقره به اين جريان اشاره دارد. خداى تعالى در اين آيات خبر مىدهد
كه به زودى، يهود بر مسئله تحويل قبله اعتراض خواهند كرد. لذا
[2]. زيرا مسلّم است پيامبرى
كه از طريق شهود و مشاهده با وحى سر و كار دارد- وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى
الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ( سوره نمل، آيه 6)- و وحى براى او جنبه حس و عين اليقين دارد، هيچ گاه در
مورد رسالت و نزول آيات شك و ترديدى ندارد. در نتيجه، اين گونه خطابها تنها براى
آرامش دل او و داشتن اطمينان بيشتر نازل شده است. اين مضمون، از امام صادق( ع) در
ذيل آيه 94 سوره مبارك يونس نيز روايت شده است:« فَوَاللهِ ما شَك و ما سأل»( ر.
ك: البرهان فى تفسير القرآن، ج 3، ص 53).