نام کتاب : روش شناسى علم كلام، اصول استنباط و دفاع در عقايد نویسنده : برنجكار، رضا جلد : 1 صفحه : 143
از اين بحث روشن مىشود كه مبحث تعارض عقل و نقل با بحث تعيين محدوده
عقل و نقل مرتبط است. اگر حوزه عمل عقل مستقل از وحى و نقل روشن باشد، در خصوص
تقديم يكى بر ديگرى مىتوان قضاوت كرد، زيرا در واقع يكى از دو دليل حجت است و
دليل ديگر در محدوده اى خارج از توان او تنظيم شده و قطعاً دچار مشكل است.
حال
اگر فرض كنيم عقل در محدوده كاركرد مستقل خود به مطلبى به صورت يقينى رسيده است؛
مثلًا عقل حكم مىكند كه 2/ 4\* 2 يا ظلم و تكليف بمالايطاق و جبر باطل است، اما با
وجود آن نقل يقينى يا اطمينانى بر خلاف اين امور حكم كرده است و اين تعارض مستقر
مىباشد، روشن است كه در اينجا بايد حكم به تقديم دليل عقلى بر دليل نقلى نمود،
زيرا نقل بر اساس عقل به اثبات رسيده است و اگر كسى نقل را بر عقل مقدم كند، پايه
و اساس نقل را كه عقل باشد نقض كرده و در واقع نقل را نيز نقض نموده است كه خلاف
فرض اوست.
فطرت
در
مباحث مقدماتى بيان شد كه منظور از روش عقلى و نيز عقل، معناى عام آن، يعنى روش
غيرنقلى و معارف معتبر غيرنقلى است. بنابراين فطرت نيز زيرمجموعه عقل خواهد بود.
اما به دليل اهميت بحث فطرت به اختصار درباره آن بحث مىشود و توضيح بحث را به
نوشتههايى كه پيش از اين درباره فطرت منتشر شده، ارجاع مىشود.[1]
معناى
اصلى فطرت در لغت، آغاز است[2]؛ به همين مناسبت، به معناى
«خلق» نيز بهكار مىرود؛ چون خلق چيزى، به معناى ايجاد آن چيز و آغاز وجود و تحقق
شىء است. ابنعباس مىگويد: