نام کتاب : روابط اجتماعى از نگاه قرآن نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 37
دوست از بدىها و هشدار دادن به چاهها و چالههاى راه، كمتر از
اينها نيست.[1] شاد كردن دوست غمزده و عيادت
از فرد آسيبديده و خوددارى از تمسخر مصيبتديده، همه در اين اصل، جاى مىگيرند.[2]
اصل
چهارم: هوشيارى
روابط
اجتماعى و گزينش آن سوى ديگر پيوند، بايد بر اساس بينش درست و نگرش صحيح باشد و پس
از آزمونهاى نهان و پيداى متعدد انجام گيرد. در طول زندگى، در كودكى و بزرگسالى،
چه هنگام ازدواج و چه هنگام همسايگى و همكارى و همسفر شدن و دوستى، اين شناخت و
هوشيارى بايد وجود داشته باشد. همكار و شريك زندگى و دوست و همسايه، هر چند به ما
محبت داشته باشند، ممكن است روزگارى هر چند دور و ناپيدا، رشته محبتشان با ما را
بگسلند. روزگار، جادهاى ناهموار و پر از فراز و نشيبهاى ناديدنى است و هر لحظه
امكان دارد همسفر ما در يكى از چالهها بماند و با ما نيايد. آيندهنگرى و هوشيارى
مىگويد: اعتماد مطلق و دادن همه چيز و افشاى همه اسرار نهان، شرط خردورزى نيست و
شكستهاى حاصل از اعتماد مطلق، جبرانناپذير است.[3]
اين بدان معنا نيست كه دوستى و محبت خود را نثار همكار و دوست حقيقى آزموده خود
نكنيم و مال و جان خود را از او دريغ داريم. نه! بلكه منظور، رعايت همزمانِ حق
دوستى و پيوند از يك سو، و حق حكمت و خردورزى از سوى ديگر است. آنچه از واجبات
دوستى است،
[1]. الكافى، ج 2، ص 196
باب« السعى فى حاجة المومن».