نام کتاب : روابط اجتماعى از نگاه قرآن نویسنده : مسعودى، عبدالهادى جلد : 1 صفحه : 33
نمىخواهند؟ آيا مىتوان تصور كرد كه شخصى به ديگرى توهين روا بدارد،
ولى خود را از مقابله به مثل او در امان ببيند؟ آيا ما حق داريم سود و نفع رابطه
را تنها براى خود بخواهيم و در عرصه پيوند اجتماعى، هيچ حقى براى آن سوى رابطه در
نظر نگيريم، يا شأن و منزلت و درجهاى فروتر از آنچه بايد باشد، براى وى در نظر
بگيريم؟ پس نخستين اصل در رفتار- كه مهمترين نيز هست- اين است: همانگونه با مردم
رفتار كن، كه دوست دارى مردم با تو رفتار كنند.[1]
افزون
بر اين، براى عميقتر شدن پيوند، نياز داريم از رابطه خشك حقوقى بيرون بياييم و
نياز را به محبت پيوند بزنيم و آن سوى رابطه را دوست و برادرى بدانيم كه فقط همزاد
ما نيست،[2] بلكه برتر از اين، خودِ ماست و
ما وظيفه داريم در رفتار با او، خود را به جاى او بگذاريم.[3]
اگر چنين كرديم، عدالت ورزيدهايم و لقب عادل، برازنده ماست.[4]
اصل
دوم: خوش ... بودن
اگر
به گفتار و رفتار خود، عملًا پيشوند «خوش» را بيفزاييم، حتماً ارتباطهاى خوش و
سرزندهاى خواهيم داشت.
در
اولين لحظه ديدار و پيش از نزديك شدن دوست، بايد خوشرو باشيم. كليد گشودن دل دوست،
خوشرويى و لبخند است. چهره شكفته، پيام محبت است و فرستادن موج دوستى. لب گشودن،
دل گشودن را به ارمغان مىآورد و خود، اولين كار نيك در نخستين ثانيههاى ارتباط
است