عوامل
عزت و احساس خودتوانمندى انسان، به موارد پنجگانه شمردهشده خلاصه نمىشود؛ اما
همانگونه كه مشاهده مىشود، اين عوامل و برخى عوامل ديگر كه از ذكر آن خوددارى
شد، همگى در جهت بىنيازى انسان از ديگران و تقويت خودباورى و خودتوانمندى اوست.
به عبارت ديگر، عزت انسان در بىنيازىاش از مردم حاصل مىشود و اين عزت هنگامى
توسط آدمى تحقق خارجى مىيابد كه احساس خودتوانمندى در درون پديد آمده و هر فرد،
اطمينان يابد كه با توان خداداد و توكل بر خدا، مىتواند بدون ابراز نياز به
همنوعان، نيازمندىهاى خويش را برطرف سازد و دست نياز و خوارى به سوى ديگران دراز
نكند، يا اگر قرار است از كمك همنوعان به مثابه واسطه خير بهرهمند شود، با
عزتمندى درخواست خويش را مطرح كند و آنان را اسباب و واسطه خير بداند كه از سوى
خداوند، مأمورِ ارائه خدمت به بندگان خداوندند؛ بنابراين هرگز نبايد در مقابل آنان
اظهار عجز و نياز داشته، خود را مقابلشان خوار و خفيف كند.
پيامدهاى
عزت نفس
در
روايات، آثار و پيامدهاى عزت نفس مطرح شده است. به نظر مىرسد كسى كه به
توانمندىهاى خويش واقف است، قادر است از آن توانمندىها بهخوبى بهرهبردارى كند
و- همانگونه كه بيان شد- از دراز كردن دست نياز به سوى همنوعان، خود را بىنياز
مىبيند. ازاينرو با اعتماد به توانمندىهاى خداداد
خويش و اعتماد به خداوند متعال، حداقل سه صفت حسنه در وجود او جوانه مىزند. او
شجاعت اقدام و عمل پيدا مىكند؛ زيرا به توانمندى خود در انجامدادن كارى كه
مىخواهد انجام دهد آگاه است و به تحقق آن اطمينان دارد. بنابراين با شجاعت وارد
كارى مىشود كه توانمندى