responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام مهدى بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 269

هستى، و اگر زود بود، روز قيامت با ثَقَل پيامبر خدا هستى».

پيرمرد گفت: اى پسر پيامبر خدا! اكنون ديگر مرا باكى نيست كه به آرزويم نرسم.

امام صادق عليه السلام به او فرمود: «اى پير! پيامبر خدا فرمود:" من دو چيز گران‌بها در ميان شما باقى مى‌گذارم كه تا وقتى كه به آن دو چنگ زنيد، هرگز گم‌راه نخواهيد شد: كتاب آسمانىِ خدا، و عترت و اهل بيتم". تو در روز قيامت، با ما هستى».[1]

راجع: ص 275 (جايگاه‌هاى صدور حديث ثقلين)

و ص 287- 291 (آخر سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله)

و ص 297 ح 105 و ص 301 ح 109 و ح 110.

2/ 2 حديث ثقلين، به روايت اهل سنّت‌

78. صحيح مسلم‌- به نقل از يزيد بن حيّان-: من و حُصَين بن سَبره و عمَر بن مسلم، نزد زيد بن ارقم رفتيم و چون نشستيم، حصين به او گفت: اى زيد! تو توفيقات فراوانى داشته‌اى: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را ديده‌اى، حديثش را شنيده‌اى، با او به جنگ رفته‌اى، پشت سرش نماز خوانده‌اى. اى زيد! به راستى كه تو توفيقات فراوانى داشته‌اى. اى زيد! آنچه را از پيامبر خدا شنيده‌اى، براى ما باز گو.

زيد گفت: اى برادرزاده! به خدا سنّم بالا رفته و سال‌خورده گشته‌ام و پاره‌اى از مطالبى را كه از پيامبر خدا به ياد داشته‌ام، فراموش كرده‌ام. پس آنچه را براى شما بازگو كردم، بپذيريد و آنچه را نگفتم، به زور از من نخواهيد.

او سپس گفت: روزى پيامبر خدا در آبگيرى به نام خُم، واقع در ميان مكّه و مدينه، براى ما سخنرانى كرد و نخست، حمد و ثناى خدا را به جاى آورد و پند و


[1]. الأمالى، طوسى: ص 161 ح 268، بشارة المصطفى‌: ص 275، كفاية الأثر: ص 260( به نقل از مسعده، با عبارت مشابه)، بحار الأنوار: ج 45 ص 313 ح 14.

نام کتاب : دانشنامه امام مهدى بر پايه قرآن، حديث و تاريخ نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 269
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست