هر
چند اسلامشناسى غربيان از ديرينهاى بيش از دو سده برخوردار است، شيعهپژوهى آنان
بسيار ديرهنگام، و در دهههاى اخير قرن بيستم ميلادى تحت تأثير تحولات سياسى-
اجتماعى ايران، لبنان و عراق جدىتر شده است و با وجود تلاشهاى انجامشده در دوره
اخير، اين رشته نزد آنان هنوز در ابتداى راه است و از اين رو غربيان هنوز
كارنامهاى جامع و درخشان در شيعهشناسى ندارند.
برخى
از محققان دو دليل براى اين مهم ياد كردهاند: كمبود متون تحقيقى به زبانهاى
اروپايى در موضوع تشيّع امامى و دشوارى دسترسى به منابع اوليه آن از يك سو،[2]
و شيوع نگاه نادرست اهل سنّت به مذهب شيعه در ميان مستشرقان از سوى ديگر[3]
مطالعات شيعى را در غرب به حاشيه رانده است. مخصوصاً اين عامل دوم سبب شد شيعه
(اماميه) را چون فرقهاى حاشيهاى يا بدعتگرا در انديشه اسلامى بنگرند و قرائت
شيعى از اسلام را رسمى و مقبول تلقى نكنند. از اين رو مستشرقان معمولًا اصطلاح
«اسلام شيعى»Shi'i Islam را براى نشان دادن اين
[1]. به قلم پژوهشگر ارجمند،
حجة الاسلام و المسلمين على راد.