نام کتاب : تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها از منظر قرآن و حديث نویسنده : فقيهى، على نقى جلد : 1 صفحه : 94
عشق و محبّت است؛ يعنى در رفتار جنسى، چهبسا هردو نياز، ارضا
مىشود. اين حقيقت را نيز نبايد ناديده گرفت كه نياز به محبّت، شامل دوست داشتن و
دوست داشته شدن مىشود.[1]
آلفرد
آدلر نيز عشق را يكى از تمايلات عالى انسان مىداند و آن را از غريزه جنسى- كه از
يك كشاننده غريزى است- جدا مىداند.[2]
دكتر
رنه آلندى نيز عقيده دارد كه: عشق، ابدا به كشش تناسلى محدود نمىشود؛ بلكه يكى از
نيروهاى به هم پيوستگى است كه در همه مراتب طبيعت، براى گردآورى عناصر، به صورت
تركيبهايى كه فرديت يافتهاند، بر وفق فرآيند نوعى و نمونهوار زندگى، در كار
است.[3]
البته
مسئوليت مردان در اين زمينه، سنگينتر است؛ زيرا از طرفى، نياز زنان به دريافت
محبّت و مشاهده رفتار عملى دالّ بر آن، بيش از مردان است و از طرف ديگر، مردان،
كمتر از زنان، به اين رفتارها آگاهى دارند و آنها را ابراز مىكنند؛ در صورتى كه
زنان، به علّت طبيعت عاطفىاى كه دارند، بيشتر، اين رفتارها را ابراز مىكنند،
امّا متأسفانه، آنها را كمتر دريافت مىكنند. لذا در روايات، مكررا به مردان سفارش
شده كه به زنان محبّت كنند و عشق و علاقه خود را ابراز دارند. امام صادق عليه
السّلام مىفرمايد:
هركس
علاقهاش به ما شديدتر مىشود، علاقه او به زنان نيز شديدتر مىگردد.
احتمالا
اين تأكيدى كه معصومان عليهم السّلام بر محبّت به زن و علاقه به او داشتهاند و
مكررا آن را نشانه ايمان و از اخلاق پيامبران معرفى كردهاند، به دو دليل است:
اوّل،