نام کتاب : تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها از منظر قرآن و حديث نویسنده : فقيهى، على نقى جلد : 1 صفحه : 91
نه نياز ثانويه كه از نيازهاى ديگر مشتق شده باشد، گرچه فرويد، آن را
يك نياز ثانويه مىداند كه منتج از نياز به تغذيه است؛ امّا جان بالبى (روانشناس)،
با آزمايش و برهان علمى، ثابت كرد كه نياز به محبّت، يك نياز نخستين است و از هيچ
نياز ديگرى مشتق نشده است؛ نيازى اساسى كه براى تحول شخصيت، لازم است.[1]
مزلو،
نياز به محبّت و عشق را در سلسله نيازها، پس از نيازهاى فيزيولوژيك (جسمى) و نياز
به امنيت، مطرح كرده و معتقد است كه در امر تربيت بايد به آن پرداخت وگرنه، عدم
ارضاى آن، دو نتيجه در پى خواهد داشت: 1. فرد، همواره در جستجوى راهى براى تأمين
اين نياز خواهد بود؛ 2. قادر به دوست داشتن و ابراز دوستى به ديگران نخواهد بود.[2]
اين
دو نتيجه در امر تربيت، بسيار اهميت پيدا مىكنند. نتيجه اول، اين هشدار را به
والدين مىدهد كه: اگر نياز به محبّت كودكشان را به نحو مطلوبى ارضا نكنند، او به
كوچكترين ابراز محبّتى، پاسخ مثبت مىدهد و چهبسا دچار روابط نامشروع و انحرافات
جنسى شود!
نتيجه
دوم نيز اين پيام را مىدهد كه: افرادى كه نيازهاى آنها به محبّت ارضا نشود، در
بزرگسالى و در زندگى زناشويى، توان ابراز محبّت به همسر و فرزندان خود را نخواهند
داشت؛ زيرا مهرورزى و محبّت، اگرچه غريزى است، امّا رفتار مرتبط با آن، اكتسابى و
آموختنى است.[3]
[3]. اين مسئله، در آزمايشى
كه بر ميمونها انجام شد، قابل اثبات است. ميمونهايى كه از كودكى، از مادر خود
جدا شدند و با مادران عروسكى، بزرگ شدند، بعدها بهندرت، روابط متقابل سالمى با
ديگر ميمونها برقرار كردند و واكنشهاى جنسى نامناسبى از خود نشان دادند. وقتى كه
ميمونهاى مادينهاى كه از تماسهاى اجتماعى اوّليه، محروم مانده بودند، موفّق به
جفتگيرى شدند، مادرهاى بىكفايتى از آب درآمدند كه يا به بچّههاى خود توجّه
نداشتند و يا با آنها بدرفتارى مىكردند( ر. ك: زمينه روانشناسى، ج 1، ص 139).
اگر-- چه تعميم دادن نتايج آزمايشهاى ميمونها به انسانها بايد با احتياط انجام
شود، امّا شواهد نشان مىدهد كه دلبستگى طفل به مادرش، نقش مهم و مشابهى دارد.
نام کتاب : تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها از منظر قرآن و حديث نویسنده : فقيهى، على نقى جلد : 1 صفحه : 91