نام کتاب : تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها از منظر قرآن و حديث نویسنده : فقيهى، على نقى جلد : 1 صفحه : 354
نفسه، فإنّ هذه النّفس أبعد شىء منزعا و إنّها لا تزال تنزع إلى
معصية فى هوى.[1]
هيچ
چيزى گناه محسوب نمىشود مگر آنكه از شهوت و ميل درونى سرچشمه گرفته باشد. رحمت
خداوند، شامل كسى كه از ميلهاى درونىاش دست بردارد و هوسهاى سركش را ريشهكن
سازد؛ زيرا مشكلترين كار، جلوگيرى از همين نفس سركشى است كه مدام، به گناه و
نابههنجارى، تمايل دارد.
در
تعبير ديگرى، با اشاره به اينكه اين عامل درونى، خردمندى فرد را مىگيرد،
مىفرمايد:
پيروى
از هواى نفس و شهوت، عامل زوال عقل و خردمندى است.
روشن
است كه وقتى عقل و خردمندى، از بين رفته باشد، مانعى براى روى آوردن فرد به
نابههنجارها (از جمله نابههنجارىهاى جنسى) وجود ندارد.
با
محرّكات جنسى، فرد، وقتى در موقعيت روانى تحريك جنسى قرار مىگيرد و خردمندىاش
ضعيف مىشود، توانايى بالا براى تدبيرهاى شايسته در وى كاهش مىيابد. ازاينرو،
نمىتواند خوب فكر كند و به پيامدها و زشتى رفتارها توجّهى نمىنمايد. لذا تحت
تأثير تحريكات، به سوى نوع اميال و خواستههاى جنسى (حتى اگر انحراف از مسير طبيعى
و غيرقانونى و غيرشرعى باشد)، كشانده مىشود.
پيامبر
صلّى اللّه عليه و اله به محرّكات و عوامل سمعى- بصرى و خواستههاى درونى و
آرزوهايى كه ممكن است فرد را به انحراف بكشاند، اشاره مىكند و از آنها به خدا
پناه مىبرد و مىفرمايد:
اللّهمّ
إنّى أعوذ بك من شرّ سمعى و بصرى و قلبى و منيّتى.[3]
پروردگارا!
به تو پناه مىبرم از شرّ تحريكات گوش، چشم، دل و آرزوهايم.