نام کتاب : تربيت جنسى: مبانى، اصول و روشها از منظر قرآن و حديث نویسنده : فقيهى، على نقى جلد : 1 صفحه : 249
4. زن، زودتر وارد مرحله بلوغ اجتماعى مىشود و براى ازدواج آماده
مىگردد.[1]
اين
دلايل، نشان دهنده اين امر است كه بهترين فاصله سنّى، بين چهار تا هفت سال است.
طبيعى است كه فاصله سنّى زوجين نبايد فاصله فاحشى باشد (مثلا پانزده سال يا
بيشتر)؛ چراكه نتيجه اين ازدواج، يا عمرى سوختن و ساختن است و يا جدايى و طلاق.
همچنين در مورد بيشتر بودن سن دختر از پسر، همين امر صادق است. خانوادهها بايد
مراقب باشند كه سن عروس خانم، از سن آقاداماد، بيشتر نباشد. در صورتى كه به اين
مسئله، توجّه كافى نشود، اين گروه هم مثل گروه قبلى، محكوم به شكست خواهند بود؛
يعنى اين زندگى، يا به طلاق مىانجامد و يا مرد مبادرت به ازدواج دوباره مىكند كه
اين كار، هم ناصواب است و هم زندگى را با مشكل روبهرو مىسازد. البته در شرايط
استثنايى، گاهى اتفاق افتاده كه سن زن، يكى- دو سال از مرد بيشتر بوده و زن و مرد
توانستهاند با يكديگر به خوشى زندگى كنند؛ ولى آنها آگاهانه و با علم به غلط بودن
كارشان مبادرت به ازدواج كردهاند، و درنتيجه، خود را از پيش، آماده مشكلاتشان
كردهاند و لاجرم توانستهاند در كنار هم به زندگى ادامه دهند؛ امّا يادمان باشد
كه آنها استثنا هستند و هرگز استثناها را نمىتوان جاى قاعده و معيارهاى واقعى
قرار داد.
هفت.
توجه به خواست دختر و پسر
از
جمله معيارهاى انتخاب همسر، خواست خود دختر و پسر است. ازاينرو، والدين نبايد
فرزندانشان را به انتخاب موردى كه آنها مىگويند، مجبور كنند يا با انتخاب آنها
مخالفت كنند؛ زيرا اجبار كردن دختر و پسر، به انتخاب فردى كه مورد نظر والدين است،
حتى اگر يك فرد ايدهآل باشد، نامطلوب است. اين انتخاب، چون از روى اجبار و اكراه
است، معمولا طرفى كه مجبور به انتخاب شده، به جاى ديدن شرايط خوب طرف مقابل، مدام
به دنبال پيدا كردن ايرادهاى اوست تا حرف خود را به خانواده و به دل خود ثابت كند
كه مخالفت او، بهجا بوده است.