يعنى
عفّت مادر، به عنوان الگوى پاكدامنى، در عفّتپذيرى فرزند، مؤثّر است.
2.
آشنا ساختن نوجوان، با آثار ارزشمند عفّت- كه با ويژگىهاى دوره نوجوانى، هماهنگ
است-، انگيزه او را براى خويشتندارى از شهوات، (بويژه شهوت جنسى) افزايش مىدهد.
در «آموزش» هاى معصومان عليهم السّلام از اين شيوه تربيتى براى پرورش عفّت استفاده
شده است. به عنوان نمونه، پيامبر صلّى اللّه عليه و اله عفيفدوستى خداوند را به
عنوان يكى از آثار عفّت مطرح كرده، مىفرمايد:
به
درستى كه خداوند، فردى را كه عفيف است، دوست دارد.
در
بيانى ديگر، به مجموعهاى از آثار اخلاقى، عاطفى و شخصيتى عفّت اشاره كرده،
مىفرمايد:
أمّا
العفاف فيتشعّب منه الرّضا و الاستكانة و الحظّ و الرّاحة و التّفقّد و الخشوع و
التّذكّر و التّفكّر و الجود و السّخاء، فهذا ما يتشعّب للعاقل بعفافه و رضى
باللّه و بقسمه.[3]
از
نتايج عفاف، رضايت خاطر، آرامش، بهرهمندى، آسايش، فروتنى، متذكّر بودن، متفكّر
بودن و سخاوتمندى است. اينها امورى است كه براى فرد عاقل، درنتيجه عفاف و راضى
بودن به تقدير الهى فراهم مىشود.
3.
در احاديث، يكى ديگر از راههاى پرورش عفاف، «تقويت حيا» در فرد دانسته شده است.
با رشد حيا در فرد و باور به زشتى فعاليتهاى انحرافى و گناه و حساس شدن نسبت به
رفتارهاى قبيح، زمينه براى كنترل رفتارهاى نابههنجار جنسى، فراهم
[1]. علل الشرائع، ج 2، ص
564؛ بحار الأنوار، ج 5، ص 285.