نام کتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد نویسنده : بهشتى، ابراهيم جلد : 1 صفحه : 59
من از قديم
علاقه داشتم كتابى را بنويسم كه مشتمل بر فروعات فقهى باشد؛ ولى علاوه بر
اشتغالاتى كه برايم پيش مىآمد، گاهى هم مردّد مىشدم مبادا طايفه شيعه، رغبتى به
آن نشان ندهند؛ زيرا آنان در كتبشان اخبار و الفاظ روايات را ذكر مىكردند. حتى
اگر الفاظ حديثى تغيير مىكرد و معناى آن نقل مىشد، تعجب مىكردند و فهمشان نسبت
به آن كم مىشد. من نيز پيش از اين، كتاب نهاية را بر همان منوال نوشتم و ... در
تمام يا بيشترِ فروعات و مسائل آن، همان الفاظ منقوله را وارد كردم.[1]
برخى در اين مرحله، الفاظ روايات را حفظ
مىكردند؛ ولى آن را با نظر اجتهادى خويش، درمىآميختند. شيخمفيد از ابنجنيد
شكوه مىكند كه وى بين آنچه از امامان (عليهم السلام) نقل شده با آنچه به رأى و
نظر خود گفته، خلط كرده و آنها را درهمآميخته است، بدون آن كه يكى را از ديگرى
جدا كند.[2]
تحوّل در شيوه ارزيابى حديث
اصحاب ائمّه (عليهم السلام) احاديثى را كه از
آنان مىشنيدند، در نوشتههايى به نام «اصل» ثبت مىكردند. از آن ميان، چهارصد اصل
مورد اعتماد شيعيان بود و ملاك آنان در عقايد و اعمال به شمارمىرفت.[3] چندآن كه گويى ترديدى در صحّت و
وثاقت متن و روايات آنها نداشتهاند. اين چهارصد اصل معتبر، تا زمان مؤلّفان كتب
اربعه نيز در
دسترس بود و آنان به گفته خودشان،[4] احاديث اين چهار كتاب را از
همان اصول گرفتهاند.[5] و به دليل نقل كردن از همين
اصول بود كه علماى ما فتاواى كسانى چون