نام کتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد نویسنده : بهشتى، ابراهيم جلد : 1 صفحه : 232
انّه ليس شىء بأبعد من قلوب الرجال من تفسير القرآن.[1]
هيچ چيز
دورتر از دلهاى مردم از تفسير قرآن نيست.
پاسخ دليل
چهارم
مجتهدان در
جوابى نقضى مىگويند: چرا شما به ظواهر آيات غيراحكام عمل مىكنيد؛ با اين كه
دلالت آنها نيز ظنّى است و احتمال نسخ و تخصيص و ... در آنها وجود دارد؟[2]
افزون بر اين، پاسخ دادهاند كه اوّلًا: اگر به مقتضاى قواعد لغت و بعد از جستجو
در اخبار و نيافتن دليلى بر نسخ و تخصيص و تقييد و حذف و اراده خلاف ظاهر، لفظ آيه
را بر معناى ظاهرىاش حملكرديم، اين كار ما تفسير نيست تا موضوع و صغرا براى آن
روايات واقع شود؛ چراكه تفسير به معناى «كشف القناع» و برداشتن پرده است. ظواهر،
خودبهخود منكشف هستند و احتياج به تفسير ندارند. لذا اگر كسى نامهاى براى ديگرى
بنويسد و به زبان متعارف، دستورى به او بدهد و گيرنده نيز نامه را بخواند و به آن
عمل كند، كلام نويسنده را تفسير نكرده است.[3]
ثانياً: اين
روايات، ما را از تفسيركردن به رأى، نهى مىكند؛ يعنى از محاسبات عقلى ظنّى شخصى
كه به ذهن مىآيد. پس اين روايات، به نهى از قياس و رأى و تأويل و استحسان
برمىگرددكه ابوحنيفه و قتاده و ديگر صاحبان رأى، به آن مبتلا بودند[4]-
و شامل حمل ظواهر كتاب بر معانى لغوى و عرفى آنها نمىشود كه
[1]. المحاسن، ج 1، ص 418، ح 960؛ وسائل الشيعة، ج 18، ص 141( صفات
القاضى، باب 13)، ح 38.
[3]. الفوائد الحائرية، ص 285؛ فرائد الاصول، ج 1، ص 142؛ كفاية الاصول،
ج 3، ص 211؛ البيان فى تفسير القرآن، ص 267. مقدّس اردبيلى مىگويد: معناى تفسير
كشف مراد از لفظ مشكل مثل مجمل و متشابه است و حملكردن لفظ بر ظهورش تفسير نيست(
زبدة البيان، ص 21).
[4]. قرائن و شواهدى از روايات، دلالت بر اين مطلب دارد. از جمله اين كه
برخى از اينها ابوحنيفه و قتاده را مورد خطاب قرار مىدهد( الكافى، ج 8، ص 259، ح
485؛ علل الشرائع، ج 1، ص 112، باب 81، ح 5؛ وسائل الشيعة، ج 18 باب 6، از ابواب
صفات القاضى، ح 4 و 24- 28 و 32- 33 و 44 و 47).
نام کتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد نویسنده : بهشتى، ابراهيم جلد : 1 صفحه : 232