نام کتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد نویسنده : بهشتى، ابراهيم جلد : 1 صفحه : 203
2. دسته دوم، جماعتى هستند كه ائمه (عليهم السلام)، ما را به آنها
ارجاع دادهاند كه به رواياتشان عمل كنيم و آنان به توصيه خود ائمه،[1]
هر حديثى را كه از آنان مىشنيدند، مىنوشتند و منتشر مىكردند تا به دست آيندگان
برسد. از آن جملهاند: زكريابن آدم، ابانبن تغلَب، عبيدالله حلبى، فضلبن شاذان،
عَمْرى،[2] و حتى بنىفضّال[3]
كه هرچند فطحىمذهب بودند، در نقل روايت، ثقه شناخته مىشدند.[4]
5. دقت شيعيان
در شناسايى احاديث جعلى
البته در
زمان ائمه (عليهم السلام) كتابهاى جعلى نيز در دسترس شيعيان بوده است؛ زيرا در هر
زمان، افراد كذّابى بودهاند كه بر ائمه افترا مىبستند[5]
و دروغپردازانى همچون ابوالخطاب و اصحابش، و مغيرةبن سعيد،[6]
افترائات خود را به تأليف نيز درمىآوردند. ولى اصحاب ائمّه نويسندگان اين كتابها
را مىشناختند و آثارشان
نيز مشخّص
بوده است. آنان راضى نمىشدند از كتابى حديث نقل كنند، كه در آن ريب و شك است.[7]
شبههاى در
ريشه اختلاف احاديث
عالمان شيعه،
دقّت فراوانى در نقل حديث و حفظ آن داشتند و برخى از آنان به قدرى احتياط مىكردند
كه اگر شخصى متهم به نقل حديث از ضعفا مىشد، ديگر از او حديثى نقل نمىكردند و
ديگران را نيز از نقل احاديث او منع بازمىداشتند. حتى گاهى از وى برائت مىجستند؛
هرچند خودش آدم ثقهاى بود. احمدبن محمّدبن عيسى، چنين برخوردى با احمدبن محمّدبن
خالد برقى (صاحب المحاسن) و
[1]. الكافى، ج 1، ص 52، ح 10 و 11؛ بحارالأنوار، ج 2، ص 150- 153، ح 27،
38، 40 و 47.
[2]. وسائل الشيعة، ج 18، ص 100- 107( صفات القاضى، باب 11) ح 4، 8 و 30؛
إختيار معرفة الرجال، ص 496، ش 951.
[3]. وسائل الشيعة، ج 18، ص 103( صفات القاضى، باب 11) ح 13.