نام کتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد نویسنده : بهشتى، ابراهيم جلد : 1 صفحه : 104
اصحاب حديث، در اصول [- دين]، حق را نشناختهاند و اعتقادشان به
اصول، از راه حجّت و دليل عقلى نيست؛ بلكه در اين باره، اهل تقليدند و از رُوات
تقليد مىكنند.[1]
البته اصحاب
حديث را نمىتوان در ميزان پايبندى به نص و اعتماد به عقل، يكسان شمرد؛ زيرا چنان
كه گذشت، گروهى از آنان كه حشويه خوانده شدهاند، چنان افراطى در اين باره داشتند
كه به گفته محقّق حلّى، هرخبرى را نقل مىكردند و به مضمونش گردنمىنهادند و ديگر
فكر نمىكردند كه اين عقيده، منجر به تناقض مىشود؛ در حالى روايات بسيارى داريم
كه دروغ بر پيامبر و ائمه (عليهم السلام) بستهاند.[2]
ظواهر قرآن
و سنت نبوى، از ديد اصحاب حديث
به اعتقاد
اكثر اخباريانمانند: محمّدامين استرآبادى، شيخحسين كركى، سيدميرزاى جزايرى،
شيخحرّ عاملى، و سيدصدرالدين صاحب كتاب شرح الوافية-، اگر درباره آيهاى از قرآن
و يا روايتى از سنت پيامبر، بيان و تفسير يا تأييدى از ائمّه معصوم (عليهم السلام)
نرسيده باشد، تمسّك و استدلالبه آن آيه يا سنت، جايز نيست و بايد در اين دو،
توقّف و احتياط كرد.[3] محمّدامين استرآبادى در اين
باره مىگويد:
... [اوّلًا]
در كتاب و سنت نبوى، ناسخ و منسوخ، اطلاق و تقييد، عام و خاصّ، و تأويل و تفسيرى
وجود دارد كه تنها در نزد ائمه هدى نهاده شده است، و براى دستيابى به آنها، راهى
جز مراجعه به اهلبيت وجود ندارد. و ... [ثانياً] دروغها و افترائات بسيارى بر
رسول خدا (ص) بستند؛ چندآن كه حق و باطل مخلوط شد و بازشناسى آنها از يكديگر، جز
از طريق اهلبيت ممكن نيست.[4]
[1]. رسالة فى الردّ على أصحاب العدد( رسائل الشريف المرتضى، ج 2)، ص 18.
[3]. الفوائد المدنية، ص 125 و 173- 174؛ هداية الأبرار، ص 155- 156؛
الفوائد الطوسية، ص 176، 186، 194- 195، 325 و 409؛ روضات الجنات، ج 4، ص 217-
218، ش 381؛ الأنوار النعمانية، ج 1، ص 308.
[4]. الفوائد المدنية، ص 47. شيخحسين كركى نيز بيانى همانند استرآبادى
دارد( هداية الأبرار، ص 155- 156). شيخحرّ عاملى نيز افزون بر الفوائد الطوسية،
در دو باب با همين عنوان، رواياتى را ذكر كرده است( وسائل الشيعة، ج 18، ص 129 و
152، باب 13 و 14، از ابواب صفات القاضى).
نام کتاب : اخباريگرى، تاريخ و عقايد نویسنده : بهشتى، ابراهيم جلد : 1 صفحه : 104