بنا بر اين، افراطگرايى، چه در نقل كرامات اوليا و چه در انكار مقامات آنان، نكوهيده و خطرناك است؛ چرا كه بدون دليل قاطع، نه مىتوان آنچه را به اوليا نسبت داده شده، انكار كرد و نه مىتوان آن را پذيرفت و در گفتار و نوشتار، بدان استناد نمود؛ بلكه براى پيشگيرى از افراطگرايى از هر سو، ارزيابى دقيق گزارشهاى ياد شده جهت جداسازى خرافه از حقيقت، سَره از ناسَره و صحيح از سقيم، ضرورى است.
البتّه اين مهم كار هر كسى نيست؛ بلكه نيازمند تخصّص است. چه بسا كسانى كه با انگيزه خرافهزدايى به ميدان مىآيند؛ ولى به دليل نداشتن آگاهى و تخصّص لازم، ندانسته، مرتكب ظلمى فاحش و نابخشودنى در حقّ اولياى الهى مىگردند و در دامِ «افراطگرى در انكار مقامات» مىافتند و به گفته امام خمينى، مصداق «قُطّاع طريق حق» مىشوند.
معيارهاى تشخيص خرافات و كرامات
براى ارزيابى گزارشهايى كه درباره كرامات اهل بيت عليهم السلام و اولياى الهى نقل مىشوند، چند معيار مىتوان ارائه كرد. اين معيارها، عبارت اند از:
يك. صحّت سند
نخستين چيزى كه بايد در ارزيابى كراماتِ نقل شده به آن توجه كرد، سند آنهاست. تجربه نشان مىدهد كه بطلان بسيارى از گزارشهاى نادرست، در همين مرحله آشكار مىشود.
دو. انطباق با موازين عقلى و علمى
دومين ميزان ارزيابى گزارش كرامات، انطباق آنها با موازين عقلى و علمى است. در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده:
إذا أرَدتَ أن تَختَبِرَ عَقلَ الرَّجُلِ فى مَجلِسٍ واحِدٍ فَحَدِّثهُ فى خِلالِ حَديثِكَ بِما لا يَكونُ، فَإِن أنكَرَهُ فَهُوَ عاقِلٌ، وَ إن صَدَّقَهُ فَهُوَ أحمَقُ.[1]