در سال 1372 جهت برنامههاى ماه مبارك رمضان به ايتاليا سفر كردم. پس از اجراى چندين برنامه قرآنى در مسجد بزرگ رُم و در نمازخانه دفتر نمايندگى ايران، براى ديدن آثار تاريخى شهر پُمپِى، به شهر بزرگ ناپولى مسافرت كردم. برادرى كه از سفارت جهت راهنمايى و ترجمه زبان همراه ما بود، گفت: اخيراً در اين شهر يك خانم مسيحى شيعه شده، اگر تمايل داريد به ديدن ايشان برويم.
به منزل ايشان وارد شديم. به نامبرده عرض كردم اگر داستان مسلمان شدن خود را براى ما بازگو كنيد بسيار خوب است، ما در ايران و يا خارج از كشور براى دوستان نقل مىكنيم كه مفيد خواهد بود.
همسر آن خانم، ماجرا را اين گونه شرح داد:
من در يك خانواده مسيحى بزرگ شدم. پس از گذراندن مقاطع مختلف تحصيلى براى اخذ مدرك دكترى، رشته علم الاديان را انتخاب كردم. يكى از اديانى كه در اين رشته بررسى مىكرديم، دين مبين اسلام بود. پس از مطالعه فراوان پيرامون قرآن و