نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 63
1/ 15 بركت توبه حقيقى
يكى از خطباى معروف ضمن سخنرانى در حسينيه كوثر،[1] كرامتى از امام عصرعجل الله تعالى فرجه در مورد طلبهاى نقل كرد، از ايشان پرسيدم منبع اين داستان كيست؟ ايشان خطيب ديگرى را معرفى نمود. از او هم منبع خبر را پرسيدم، گفت: اين ماجرا را از يكى از مراجع تقليد معاصر، در زمانى كه ايشان در مشهد منبر مىرفت شنيدم.
به دليل اهميت موضوع، خدمت آن مرجع عاليقدر رسيدم،[2] و خبر منسوب به ايشان را نقل كردم. ايشان منكر مطلب شد و فرمود: آنچه من نقل كردهام چيز ديگرى است كه شايد آنان اشتباه نقل كردهاند، سپس ايشان جريان ديگرى را نقل كردند كه خلاصه آن اين است:
اين قضيه را من بلاواسطه از آقاى خويى[3] نقل مىكنم و ايشان هم بىواسطه از آقاى شيخ محمد حسين اصفهانى و ايشان هم از صاحب اصلى ماجرا.
قضيه چنين بوده كه يكى از دهات شاهرود ملّايى داشته كه فوت مىكند، پس از او پسرش آخوند آن محل مىشود. وى با اينكه بىسواد بوده، همه امور دينى آن محل را اداره مىكرد و تنها چيزى كه از پدر برايش مانده بود، اين بود كه روزهاى جمعه غسل جمعه مىكرد!