نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 328
5/ 9 خاطراتى از آية الله سيّد احمد فِهرى زنجانى
در سفر سوريه، روز شنبه 25/ 8/ 1370 همراه مرحوم آية الله سيّد احمد فهرى زنجانى (م 5138 ش)، نماينده مقام معظم رهبرى در دمشق، بازديدى از شهر باستانى بُصرا داشتيم. آية الله فهرى در راه، چند خاطره از مرحوم آية الله آقا سيد على قاضى نقل كرد (ايشان پنج سال محضر آية الله قاضى را درك كرده بود) كه عبارتاند از:[1]
مجازات شهادت دروغ در برزخ
در مجلس لَغوى شركت كردم و شايد غيبتى در آن مجلس از كسى صورت گرفت. خيلى احساس سنگينى مىكردم. پيش خود گفتم بروم خدمت آقاى قاضى. وقتى خدمت ايشان رسيدم، ارتجالًا[2] فرمود:
كسى مىگفت رفتم وادىالسلام قصر مجلّلى ديدم كه در آن فردى با هيئتى نيكو بر تختى نشسته بود. به حالش غبطه خوردم. همينكه اين معنا از خاطرم گذشت، نيتم را فهميد و گفت: افسوس.
گفتم: چرا؟!
[1]. گفتنى است كه دو خاطره اوّل و دوم را ايشان در تاريخ 25/ 8/ 1370، و خاطرات چهارم و پنجم را در تاريخ 1370/ 8/ 28 نقل كرد.