نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 318
احترام ميهمان از جا برمىخاست. ياد دارم يك بار هنگامى كه با اصرار از ايشان خواستم از جاى خود بلند نشود، فرمود: شكر اينكه مىتوانم از جا برخيزم، برخيزم.
مكرر اتفاق مىافتاد وقتى خدمتشان شرفياب مىشدم، مىفرمود: به پاسداران همراه هم بگو بيايند، و هنگامى كه عرض مىكردم آنها بيرون مىمانند، دستور مىدادند كه از آنها پذيرايى كنند.
حالات ويژه معنوى
فرمودند: حالى داشتيم كه وقتى مىگفتيم: «اللّهمّ أذهِب عَنّى الوَجَع؛ خدايا درد را از من دور كن» درد مىرفت. وقتى بود كه سرم گيج مىرفت. گويا اتاق مىچرخيد. گفتم: «اسكُن». آرام شد.
تواضع آية الله شيخ عبدالكريم حائرى
در ديدارى كه همراه با آية الله مشكينى با آن بزرگوار داشتم، آقاى مشكينى در مورد آية الله حائرى از ايشان پرسيد:
آية الله بهاءالدينى خاطرهاى از تواضع ايشان نقل كرد و فرمود:
خادم آقاى حائرى شبى به ايشان گفت: همسايه وضع خوبى ندارد.
شيخ فرمود: تو تكاليف ما را سنگين مىكنى.
خادم پاسخ داد: مگر وقتى از يزد آمدى چه داشتى؟!
شيخ فرمود: با اينكه بىسوادى، درست گفتى!
تواضع آية الله ميرزا ابوالقاسم كبير قمى
فرمودند: در مجلسى ميرزا ابوالقاسم قمى را «آية الله» خطاب كردند. ايشان با اشاره به حاج شيخ عبدالكريم حائرى، فرمود: او آية الله است.[1]
[1]. امام خمينى رحمه الله بارها در نقل احوال اساتيد قمى خود كه شخصيت و زندگى آنها را« درس عملى اخلاق» مىشمردند و در بيان عوامل موفقيت حاج شيخ عبدالكريم در ترقّى دادن حوزه قم و جلوه كردن آن در علم و عمل، به« پرهيزگار» و« بىهوا» و« صالح» بودن علماى وقت قم( آقا شيخ ابوالقاسم، ميرزا محمد ارباب، ميرزا مهدى، آقا شيخ محمد كبير و ...) اشاره كردهاند( ر. ك: جرعهاى از دريا،[ آية الله] شبيرى زنجانى، ج 1، ص 542؛ صحيفه امام، ج 19، ص 251 و ج 22 ذيل نامها).
گفتنى است قبل از آن كه علماى قم از حاج شيخ عبد الكريم حائرى براى اقامت در اين شهر و قبول رياست حوزه علميه اين شهر دعوت كنند( اسفند 1399 ش/ رجب 1340 ق)، حوزه قم هم( مثل حوزههاى كربلا، مشهد، تهران و اصفهان)، حوزهاى محلّى با حدود ده مدرسه علميه فعّال و كمتر از پانصد نفر طلبه بود. علماى قم، وقتى موفقيت حاج شيخ عبد الكريم را در رونق علمى بخشيدن به حوزه اراك( سلطان آباد) و مديريت نمونه او را در اداره زندگى طلّاب آن شهر ديدند، تصميم گرفتند كه با دعوت از او و مساعدت به او، حوزه هزار ساله قم را احيا كنند. در اين اقدام، مراجع و مدرّسان بزرگى همچون: ميرزا ابوالقاسم كبير، ميرزا محمد فيض، ميرزا محمد ارباب( اشراقى)، سيد فخر الدين سيّدى، شيخ عباس قمى، ميرزا محمد كبير، ملا محمدطاهر اشعرى، ميرزا مهدى حكمى، ميرسيّد محمد برقعى، شيخ محمدعلى حائرى صفايى، شيخ محمدرضا شريعتمدار ساوجى و شيخ محمدتقى بافقى و نيز خاندانهاى اهل علمى چون: برقعى، روحانى، فاطمى، حَرَمى، طباطبايى قمى، صادقى و ميرزايى( به علاوه تجّار و ديگر مردم)، مشاركت كردند. به عنوان نمونه: آية الله ميرزا ابو القاسم كبير، ديگر اجازه نداد كه هيچ رساله فتوايى از او چاپ شود و اجازه نداد كه ديگر او را« آية الله» بنامند و در اعياد نيز اوّل صبح به ديدن حاج شيخ عبد الكريم مىرفت؛ آية الله ميرزا محمّد فيض، جاى نمازش را در حرم مطهر، به حاج شيخ عبد الكريم تقديم و واگذار كرد؛ حاج شيخ عباس قمى، شخصاً در منزل حاج شيخ عبد الكريم، منبر مىرفت و روضه مىخواند؛ ميرزا محمّد ارباب، شاگردان درس خارج فقهش را تكليف كرد كه به درس حاج شيخ عبد الكريم بروند و ... و مراجع قم، از آن پس، وجوهات شرعى مردم را نگرفتند و پرداختكنندگان را به سوى حاج شيخ عبد الكريم راهنمايى مىكردند( ر. ك: اختران قم، ص 248 و 340 و 441؛ جرعهاى از دريا، ج 1، ص 537 و 541 543 و 570؛ شرح احوال آية الله اراكى،[ آية الله] استادى، ص 70 76 و 326 و 375).
نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 318