نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 269
5/ 1 خاطرهاى از سفر به اسپانيا «مسلمان شدن يك استاد مسيحى دانشگاه»
در سال 1380 شمسى سفرى به اسپانيا داشتم. در تاريخ 1/ 10/ 1380 به شهر كوردوبا (قُرطُبه) رفتم. شخصى به نام بلال[1] در اين شهر راهنماى ما بود. وى استاد دانشگاه بود و 28 سال قبل، مسلمان شده بود. وى داستان اسلام آوردنش را براى ما تعريف كرد؛ داستانى بسيار جالب و آموزنده. از ايشان خواهش كردم اين داستان را برايم بنويسد. آنچه در پى مىآيد، متن نوشته او در پاسخ به اين سؤال است كه: چرا اسلام را پذيرفتيد؟
من در درون خود احساس ناآرامى مىكردم و نمىتوانستم هيچ فلسفه يا جنبش فلسفى يا سياسى را بپذيرم. اين نكته را هم بگويم كه چند سال بعد از مسلمان شدنم، همزمان با سفر امام خمينى به پاريس، به اتفاق چند تن از دوستانم گروهى را براى سفر به پاريس و ديدار با امام تشكيل دادم، امّا به دلايل كارى موفق نشدم با آنها بروم و بار بعد كه رفتم موفق به ديدار امام نشدم.
[1]. بلال، نام اسلامى اميليو كيلسEmilio Quiles , مسلمان اسپانيايى مقيم شهر سِويل( اشبيليه) مركز ايالت آندُلُس در جنوب اسپانياست. وى در هنگام ديدارمان بيش از 70 سال سن داشت. همسرش به نام« توريا» مراكشى است و دو فرزندش على و فاطمه نام داشتند.
نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 269