نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 256
4/ 35 شفاى بيمارى در مدينه با توسل به حضرت فاطمه عليها السلام
كرامتى ديگر از حضرت زهرا عليها السلام براى مادرِ يكى از همكاران اتفاق افتاد كه او ماجرا را چنين تعريف كرد:
در سال 1365 به اتفاق پدر و مادرم به حج مشرّف شديم. من در ستاد حج در خدمت حُجّاج بودم و پدر و مادرم در كاروان. چند روزى از آمدنشان به مدينه نگذشته بود كه مادرم دچار سكته مغزى شد و نيمى از بدنش فلج گرديد و زبانش از تكلّم باز ماند. مادر را در بيمارستان هيئت پزشكى حج، بسترى كرديم و دكتر متكلّم (رئيس وقت بيمارستان قلب شهيد رجايى تهران) دكتر معالج ايشان بود.
دو روز از بسترى شدن مادر گذشته بود كه دكتر متكلّم، مرا خواست و گفت: مادر شما سكته كامل كرده و حدّ اقل شش ماه به صورت فلج باقى خواهد ماند. بعد از آن هم ممكن است با فيزيوتراپى و تستهاى ورزشى بهبود يابد و ممكن است كه سكته مجدّد كند و تمام بدنش فلج شود.
فرداى آن روز، بعد از نماز مغرب و عشا كه از مسجد شريف نبوى خارج شدم، بسيار گريه كردم و از حضرت صديقه طاهره شفاى مادرم را خواستم و تا ساعت سه بعد از ظهر در كوچههاى مدينه سرگردان بودم و توان رفتن به بيمارستان را نداشتم. بالاخره به بيمارستان رفتم و به محض ورود به اتاق، مادرم را در حالىكه روى تخت
نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 256