responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 252

4/ 33 شفاى درد چشم با توسّل به امام مجتبى عليه السلام‌

حجة الإسلام و المسلمين محمّد اشرفى اصفهانى، فرزند شهيد محراب آية الله عطاء الله اشرفى اصفهانى نقل كرد:

پدرم تا روز شهادت احتياجى به استفاده از عينك نداشت و مى‌فرمود: در سفرى به مدينه، به چشم درد شديدى مبتلا شدم به طورى كه در قبرستان بقيع كه آفتاب مى‌تابيد، عبايم را بر سرم مى‌كشيدم كه از اذيت آفتاب در امان باشم و چون دكترى هم براى معالجه نبود، به ناچار هر روز صبح چشم‌هايم را با چاى مى‌شستم. به آقا امام مجتبى عليه السلام عرض كردم: آقا! ما طلبه‌ايم، بايد درس بخوانيم و مطالعه كنيم ....

ايشان معتقد بودند كه ائمه بقيع را فقط به مادرشان حضرت فاطمه عليها السلام قسم بدهيد، چون به مادرشان زهرا خيلى حساسيت دارند. به مظلوميت زهرا قسم بدهيد، و خود، اين كار را كردند.

مى‌گفت: به منزل برگشتم. صبح كه از خواب بيدار شدم، گويا اصلًا دردى در چشم‌هايم وجود ندارد.

بعد از اين ماجرا ايشان به مدت شصت سال به عينك احتياج پيدا نكردند تا يك ماه قبل از شهادتشان كه به علت بى‌خوابى و مشكلات ناشى از جنگ، چشم‌هايشان دوباره درد گرفته بود.

روزى خدمت حضرت امام قدس سره رسيدند و به ايشان گفتند: امام مجتبى عليه السلام مدت شصت سال چشم‌هايم را بيمه كرده است، از شما خواهش مى‌كنم دستتان را روى چشم من بگذاريد كه تا آخر عمر بيمه شوم.

نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 252
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست