نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 213
4/ 16 اجابت دعا در حِجر اسماعيل
از فاضل ارجمندى در حوزه علميه قم كه به وى ارادت دارم خواستم كه خاطره زيبايش از بركات بيت الله الحرام را برايم بنگارد. او چنين كرد، امّا راضى نشد نامش در اينجا بيايد:
اولين بار بود كه توفيق رفيق مىشد كه اين بنده در حرم نبوى و وادى امن الهى در هنگامه عظيم حجّ تمتّع در ميان انبوه دلدادگان به حق، چونان خَسى در ميعادگاه بزرگ عاشقان الله حضور يابم.
آنان را كه توفيق اين نعمت فخيم فراهم آمده است مىدانند كه سفر آغازين حالى ديگر دارد و شور و هيجان و شوريدگى ديگر.
در اين سفر ابتدا به مدينه رفتيم، شهر پيامبر، ديار آل الله، شهرى كه «بقيع» در دل آن، انبوه انبوه خاطره را بر سينه دارد و اكنون نمادِ شگرف مظلوميتِ آل الله است و ....
روزها يكى پس از ديگرى گذشت و ما به لحظههاى كوچ نزديك مىشديم. حال و هوايى را كه روز خروج از مدينه داشتم هرگز نمىتوانم به خامه بياورم. در آخرين لحظات بارها و بارها بر بام شدم و با چشمانى اشك بار بر قبّه سبز نگريستم و غم انباشته از جدايى را فرياد كردم ....
به مكّه وارد شديم، وادى قدس، حريم حق ... كه كعبه در درون آن، نمادِ برترين جلوههاى توحيد و ديرپاىترين خانه خدا و مردم، همچنان باشكوه و ديدهگشا، سپيده باوران را به دلدادگى و شيدايى فرا مىخواند.
نام کتاب : خاطره هاى آموزنده نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 213