2/ 8 نويد پيروزى ايران در جنگ تحميلى‌

در ايامى كه مقام معظم رهبرى حضرت آية الله خامنه‌اى براى ديدار با اقشار مختلف مردم قم در اين استان بودند، شبى (28/ 7/ 1389) به ديدار ايشان رفتم. جمعى از علما حضور داشتند، از جمله آية الله حاج آقا نصرالله شاه آبادى فرزند استاد بزرگِ امام خمينى رحمه الله كه در كنار من نشسته بود. فرصت را غنيمت شمردم و ضمن اشاره به خاطره‌اى كه از ايشان در كتاب عارف كامل آمده، عرض كردم: آيا آن مطلب را تأييد مى‌كنيد؟

آقاى شاه‌آبادى ضمن تأييد اصل مطلب، برخى از آنچه را در آن كتاب از ايشان نقل شده، نادرست خواند. من از ايشان خواستم آنچه را صحيح است، بفرمايند. ايشان شروع به نقل خاطره خود كرد. به ذهنم رسيد كه مقام معظم رهبرى هم بى‌ميل نيست اين خاطره را بشنود. با توجه به اين كه با ايشان قدرى فاصله داشتيم و لازم بود سكوت در مجلس رعايت شود، من به مقام معظم رهبرى عرض كردم: آقاى شاه آبادى خاطره جالبى از امام دارند. اگر اجازه دهيد، تعريف كنند.

ايشان از اين پيشنهاد، استقبال كردند و جلسه را سكوت فرا گرفت و آقاى شاه آبادى به تفصيل، خاطره خود را بازگو كرد؛ خاطره‌اى كه براى حاضران جلسه شگفت‌آور بود. بعد از اين كه از دفتر رهبرى بيرون رفتيم، من از آقاى شاه آبادى تقاضا كردم كه ترتيبى دهيم كه خاطره ياد شده را ضبط كنيم. ايشان اجابت كرد و در تاريخ‌